نمیدانم چرا اینقدر زمانه دلش تنگ است ؟

نمیدانم!

چرا روحهای بی انتها اینچنین محدود شده اند ؟

چرا جانهای همیشه تشنه و بی کران اینک با جرعه ای سیراب می شوند ؟

چرا اینهمه بین ما فاصله وجود دارد ؟

چرا گرفتاران دیو شهر ظلمت ، بسوی دیار روشنایی و نور عزم سفر نمیکنند ؟

چرا ره یافتگان روشنایی به فکر دستگیری از ظلمتیان نیستند ؟

چرا باید چهره ها و نژادها ، مرزها و زبانها بین ما زمینی ها اینچنین جدایی افکند؟

چرا با یک زبان حرف نمیزنیم که همواره یکدیگر را بهتر و بیشتر ، تعبیر و تفسیر کنیم ؟

 

"زبان دل" ، ”زبان محبت“ ، زبانی جهانی است که برای هر یک از ما در هر نقطه از این کره خاکی با هر شکل و رنگ و نژاد و چهره قابل فهم است!

پس چرا...؟

در چشمهایمان خشکسالی اشک است و بر لبهایمان قحطی لبخند

زندگی برویمان آغوش می گشاید و ما برویش در می بندیم

و خوب میدانیم که عشق را ، دوستی را، محبت را خود خواهانه و مغرضانه تفسیر میکنیم.

 

اسیران بدون امید رهایی ، آزاد گان بدون شوق پر گشودن.

کردارمان پر رنگ از تظاهر ، گفتارمان شعار و پندارمان خیانت

و عشقهایمان چیزی جز خود خواهی نیست.

 

چه به سرمان دارد می آید ؟

برگهای درخت انسانیت را نظاره گرم که کم کم رنگ می بازند و گویی خود را برای تن سپاری به خزان آماده کرده اند.

 

ولی نه ، امید اینکه (( باشند مهربانانی که آب زلال محبت را بی منت نثارش کنن و سخاوتمندانه نور مهر و گذشت بر شاخسارانش بتابانند و بهاری دوباره را تقدیمش کنند)) در وجودم نور افشانی میکند و خوب میدانم شما دوستان همان مهربانانی هستید که عاشقانه بارورش خواهید ساخت!

شاید خیلی از گفته هایم تکراری باشد ولی همیشه تکرار بد نیست مگه نه ؟

از تو مهربان سپاسگزارم که وقت گرانبهایت را صرف خواندن نوشته هایم کردی.

به امید روزی که همه ما در پی تحقق بخشیدن به رؤیاها و افسانه های شخصی خویش باشیم و لحظه لحظه عمرمان را حقیقی زندگی کنیم و یادمان باشد عشق هیچگاه ما را از رسیدن به افسانه شخصی مان باز نمیدارد و اینکه هر انسانی بخواهد به رؤیاهایش عینیت بخشد با مهر و محبت، و عشق و دوستی منافات ندارد.

...

وبیاموزیم عشق بدون تملک

بیاموزین   به عقاید و خواسته های دیگران احترام بگذاریم هرچند مخالف عقاید ما باشند

 

سربلند و پیروز باشید و همه ایام به کامتان باشه



ما زیاران ..........

ما ز یاران چشم یاری داشتیم خود غلط بود آن چه می پنداشتیم
تا درخت دوستی کی بر دهد حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
گفت و گو آیین درویشی نبود ور نه با تو ماجراها داشتیم
شیوه چشمت فریب جنگ داشت ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم
گلبن حسنت نه خود شد دلفروز ما دم همت بر او بگماشتیم
نکته‌ها رفت و شکایت کس نکرد جانب حرمت فرو نگذاشتیم
گفت خود دادی به ما دل حافظا ما محصل بر کسی نگماشتیم

اعلام جنگ با خدا!   


قال رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم :



 مَنْ أَهَانَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِمُحَارَبَتِي‏.


هر كس توهين و آزار به دوستان من بنمايد، بتحقيق او آماده جنگ با من شده است .

 الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص351

كند بر دوستانم هر كه توهين ****زدستورات حق ننموده تمكين

شده آماده برجنگ با من ****بتحقيق است او ما را چو دشمن

سخنان بزرگان درباره‌ی خوشبینی و بدبینی

 

اگر كسی در روند كسب و تجارت، دچار ناامیدی و بدبینی شود، آنجا نقطه‌ی پایان پیشرفت اوست.((كیم وو چونگ))  

 

اگر خواهان عشق هستیم، بهتر است جویای خوبی‌های مردم باشیم؛ حتی اگر از این راه، گونه‌ای خوشبینی نابخردانه را بر خود هموار كرده باشیم.((لئوبوسكالیا))  

 

آنجا كه نوری نیست، آدم خوشبین شاید پرتوی ببیند، ولی بدبین چرا همواره می‌خواهد آن را خاموش كند؟((میشل دوسن‌ پیر))  

 

حتی كارهای نادرست‌مان می‌توانند سبب خوشبینی باشند، اگر از رهگذر آنها فرصت‌هایی برای بازآموزی و آگاه‌تر شدن فراهم آید.((لئوبوسكالیا))  

 

در زمانه ی ما نسبت به كسی كه به خود باور دارد، بدگمان می شوند.((نیچه))  

 

دنیا آنگونه كه خیال كرده ایم نمی ارزد؛ این تقریباً مطمئن ترین حقیقتی است كه بدگمانی ما در نهایت به دست آورده است.((نیچه))  

 

آدم مغرور حتی نسبت به موجوداتی كه او را به پیش می برند آزرده خاطر می شود؛ او اسبهای ارابه خود را با بدبینی می نگرد.((نیچه))  

 

هر بار كه انسان های بس هوشمند دستخوش پریشانی می شوند، بدبینی دیگران به سخن آنان آغاز می شود.((نیچه))  

 

احساس های عاطفی بین زن و مرد از نظر سرعت متفاوت است و به همین دلیل، سوء ظن بین زن و مرد هرگز پایان نخواهد پذیرفت.((نیچه))  

 

ایراد، خیانت، سوءظنی شادمانه و میل به تمسخر، همگی نشانی از سلامت است و هر امر بی قید و شرطی، نشانی از بیماری.((نیچه))  

 

اندیشیدن، همیشه انسان را به سوی خوش‌بینی می‌كشاند و خوش‌بینی، برابر با خودسازی و دگرگونی است.((استیو چندلر))  

 

یك فرد خوش‌بین، با اندیشه‌ی بسیار، خود را دگرگون خواهد كرد. حال آنكه، یك فرد بدبین، نه می‌اندیشد و نه به كنش می‌پردازد.((استیو چندلر))  

 

افراد بدبین هرگز دوست ندارند با مسایل روبرو شوند. از آنجا كه گمان می‌كنند باید هر كاری را درست و بدون كاستی انجام دهند، به راستی هیچ كاری را نمی‌توانند انجام دهند.((استیو چندلر))  

 

افراد خوش‌بین، هم تندرست‌ترند و هم داراتر.((مك گینس))  

 

یك فرد خوش‌بین به خوبی می‌داند كه زندگی، بالا و پایین دارد و از پایین افتادن‌ها هیچ هراسی ندارد و در آن زمان هم در اندیشه‌ی چاره‌جویی است تا بتواند خود را از سختی‌ها بیرون بكشد.((استیو چندلر))  

 

فراموش نكنید كه "بدبینی"، همیشه راه نوآوری را می‌بندد.((استیو چندلر))  

 

همیشه افراد پیشگام، آفریننده و كاوشگر، افرادی یكه و تنها هستند كه به تنهایی با تضادهای درونی، ترس‌ها و سپرهای دفاعی خود در برابر خودخواهی و غرور و حتی در برابر پارانویا [ =جنون بدبینی ] مبارزه می‌كنند.((آبراهام مازلو))  

 

پذیرش دشواری‌ها و پذیرفتن و دست و پنجه نرم كردن با آنها، یكی از ویژگی‌های افراد خوش‌بین است.((استیو چندلر))  

 

اگر یك هفت تیر، پشت سر افراد بدبین بگذارید، بی‌درنگ از این حس "ضد زندگی" بودن درمی‌آیند و ناگهان به میلیون‌ها بهانه برای زنده بودن می‌اندیشند.((چسترتون))  

 

حقیقت این است كه هر اندازه هم مثبت و خوش‌بین باشیم، شرایطی در زندگی وجود دارد كه طرح‌ها، روش‌ها و برنامه‌های پیش‌بینی شده‌ی ما كارساز نخواهد بود.((آنتونی رابینز)) 

 

خوش‌بین كسی است كه همه جا چراغ سبز می‌بیند. بدبین كسی است كه تنها چراغ قرمز می‌بیند. ولی خردمند راستین كسی است كه رنگ نمی‌بیند.((آلبرت شوایتزر))  

 

چنانچه شكاك و بدبین باشید، هرگز نمی‌توانید پیشه‌ای را راه‌اندازی كنید.((آنتونی رابینز)) 

 

من به استادهایی كه حتا نمی توانند ناظم مدرسه شوند بدبین هستم.((فرناندو پسوا))  

 

من آدم خوشبینی هستم؛ فكر نمی كنم اگر جز این باشم، حال و روز ام بهتر از این باشد.((وینستون چرچیل))  

 

مردم دوست دارند در پیرامون كسانی باشند كه خوشبین، مثبت، شاد و دارای خودباوری هستند.((ریچارد تمپلر))  

 

بدبینی، در هیچ جنگی پیروز نمی شود.((دو وایت دی . آیزنهاور))  

 

چه دودمانی از بد اندیشان برجاست؟ هیچ.((اُرد بزرگ))  

 

بدگمان كسی است كه فكر می كند تمام مردم دنیا به بدی او هستند.((باب باركر))  

 

بداندیش همیشه كارش گره می خورد.((اُرد بزرگ))  

 

از یك خود كامه، یك بدكار، یك گستاخ و یا كسی كه سرفرازی درونی اش را رها كرده، چشم نیك اندیش نداشته باش.((جبران خلیل جبران))  

 

هیچ منظره ای غم انگیزتر از دیدن یك جوان بدبین نیست.((مارك تواین))  

 

خوش بین ها و بدبین ها هر دو به بشر خدمت كرده اند؛ اولی با آفریدن هواپیما و دومی با آفریدن چتر نجات!((جرج برنارد شاو))  

 

وقتی به دنیا نگاه می كنم، بدبینم، اما وقتی به مردم نگاه می كنم، خوشبین هستم.((كارل راجرز))  

 

چه نشانی از بد اندیش به جا است؟ هیچ.((اُرد بزرگ))  

 

یك انتقاد بی نام و امضا چیزی در حد یك نامه بی نام و نشان است و بنابراین باید با همان بدگمانی براندازش كرد.((آرتور شوپنهاور))  

 

برای آنكه شراكت را جایگزین رقابت كنید، باید سوء ظن را كنار بگذارید و در مقام حمایت از یكدیگر برآیید.((جان ماكسول))  

 

مردم از كسی كه به همه چیز و همه كس بدگمان باشد، دوری می جویند.((جان ماكسول)) 

 

فرق میان من و تو در شنیدن است؛ تو صدای بسته شدن در را می شنوی و من صدای باز شدن آن را.((؟))  

 

آدم بدبین، سختی را در هر فرصتی می بیند، آدم خوش بین فرصت را در هر سختی.((وینستون چرچیل))  

 

زمانی كه شما به بدبینی خو بگیرید، بدبینی به اندازه خوشبینی مطلوب و دوست داشتنی است.((آرنالد بنت)) 

 

یك بطری كه تا نیمه آب داشته باشد، از نظر یك فرد خوشبین نیمه پر است، اما از نظر یك فرد بدبین نیمه خالی به شمار می رود.((جرج برنارد شاو))  

 

فرد خوشبین اظهار می دارد كه ما در بهترین دنیای ممكنه بسر می بریم و شخص بدبین بیمناك است كه نكند سخن او راست باشد.((برانچ كامل))  

 

جایی كه در آن خوشبینی بیش از هر جای دیگر رواج و رونق دارد، تیمارستان است.((هاولاك الیس))  

 

بدبینی نشانه ناتوانی است. زیرا كسی كه شایستگی تسلط بر زندگی خود را ندارد، احساس بدبینی می كند.((هاریو))  

 

بدگمانی و بدبینی پرده ایست كه میان ما و دیگران كشیده می شود و هیچ وقت نمی گذارد رشته دوستی خود را با آنها محكم ساخته و از نعمت وفا و محبت بهره مند شویم.((لرد آویبوری)) 

 

 

بدبینی در قرآن به چه معنا است؟

علت، آثار و راه علاج آن چیست؟ افراد بدبین چه ویژگی هایی دارند؟

 

بدبینی و بدگمانی که در منابع اسلامی از آن به سوء ظن تعبیر شده یک حالت درونی است که موجب عدم اعتماد شخص به دیگران و اطرافیانش می شود، از این رو نسبت به حوادث، وقایع، افراد و کارهای آنان با دید منفی نگریسته و آنها را به صورت نادرست تفسیر می کند. بدبینی "سوء ظن" یکی از گناهانی است که در مقابل آن خوش بینی (حسن ظن) می باشد که از صفات خوب است.

 

در یک تقسیم بندی سوء ظن را نسبت به متعلق آن به چهار قسم می توان تقسیم نمود:

 

1. سوء ظن به خدا

 

2- سوء ظن به خود

 

3- سوء ظن به دشمنان

 

4- سوء ظن به نزدیکان، دوستان، مؤمنان و...

 

1. سوء ظن به خدا: سوء ظن به خدا یعنى بدگمانی نسبت به خداوند در مورد موجودات و انسان ها؛ نظیر ناامیدى از رحمت‏ خداوند که این کار امری ناپسند و حرام است. خدای متعال در قرآن می فرماید: «لا تیأسوا من روح‏ الله انه لاییأس من روح الله الّا القوم الکافرون».[1] چنین سوء ظنی کاملاً بی جا بوده و از گناهان بزرگ است؛ مؤمن با آن سعه رحمت و مغفرت الاهی نباید مأیوس از رحمت و مغفرت و عفو الاهى باشد و لو با گناه جن و انس باشد.[2]

 

ادامه نوشته

خواب.....

 

 روانشناسان می گویند:

کافیه وقتی خسته ای

فقط یکساعتی بخوابی

.

.

.

.

 

 

بقیه اش رو از خودشون بپرسید.

 

زائر حرم.....

اینجا زمین است

 رسم ادم هاش عجیب است

گم که می شوی

بجای این که دنبالت بگردن

فراموشت می کنند

دنياي بچه ها

دنياي بچه ها زيباست

چون

دلشون يك رنگه

 

 

 

ادامه نوشته

توماس رایزون

در برخورد با دیگران

وقت خود را بیهوده تلف توضیح دادن نکنید..

مردم فقط آِنچه را دوست دارند بشنوند میشنوند..

نه انچه شما دلتان میخواهد

از شما بدانند

شعله نفاق

   
قال الباقر عليه السلام :

 إِيَّاكُمْ وَ الْخُصُومَةَ فَإِنَّهَا تَشْغَلُ‏ الْقَلْبَ‏ وَ تُورِثُ‏ النِّفَاقَ‏ وَ تَكْسِبُ الضَّغَائِنَ‏ .


از دشمنى بپرهيزيد، زيرا خصومت قلب را فاسد مى كند، و نفاق بوجود مى آورد.

 الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص301



شويد از دشمنى با يكديگر دور ****كه چشم قلبتان را مى كند كور

بارث از بهرتان آرد دو روئى ****نماند بين تان ديگر صفائى

عهد و میثاق با امام زمان (علیه السلام)

 

عزیزان! بیایید فرصت را غنیمت بشماریم و ارتباطمان را با خدا و اولیاى او قوى‌تر کنیم . از خدا بخواهیم توفیق دهد عهد و میثاقى جدّى با امام زمان (علیه السلام) ببندیم. بگوییم آقا! ما مى‌خواهیم نوکر و خدمتگزار شما باشیم. به طور جدّى مى‌پذیریم که در این راه نقص داریم و لایق نیستیم؛ امّا شما از خدا بخواهید که این لیاقت و توفیق را به ما بدهد تا در راه شما گام برداریم و به گونه‌اى سیر کنیم که شما بپسندید!
گمان نمى کنم کسى از روى صدق و خلوص قلبى با امام زمان (علیه السلام) چنین قرارى بگذارد و از همان لحظه، مشمول امدادها و عنایت‌هاى ویژه حضرت نشود. با این که خودم لیاقتش را ندارم، ایمان دارم که اگر شما این پیمان را به زبان هم نیاورید، او مى‌شنود و فوراً هم پاسخ مى‌دهد؛ آن گاه ورق عوض مى‌شود و اگر تا به حال، تاریکى‌هایى در زندگى ما بود، از همین جا عوض مى‌شود.
هدیه‌اى که تقدیم امام زمانمان ارواحناه فداه مى‌کنیم، باید بهترین سرمایه‌ها و دارایى‌هاى ما باشد. براى خدمت به امام زمان (علیه السلام)، باید بهترین اوقات و سرمایه‌هایمان را هزینه، و جوانى خویش را در این راه فدا کنیم و لحظه‌اى از خدمتگزارى و جلب رضایت حضرت غافل نشویم. اگر در همین لحظه، به شما جواز شرفیابى به محضر امام زمان عجّل الله تعالى فرجه الشریف را عطا کنند، آیا براى هدیه به حضرت تکه نانى خشکیده یا لباسى وصله دار مى‌برید یا بهترین دارایى خویش را به محضر مقدّسش هدیه مى‌کنید؟!
آنان که مى‌خواهند فرزندانشان را به پیشگاه خداوند متعالى و امام زمان (علیه السلام) هدیه کنند تا افتخار وراثت پیامبران نصیبشان شود، باید بهترین، مستعدترین و پاک‌سرشت‌ترین فرزندان خویش را براى این راه برگزینند و در تشویق ایشان از هر راهى بکوشند واز هیچ مساعدتى براى تربیت و رشد ایشان آن‌ها فروگذار نکنند.

پی نوشت ها :

1. قال الصادق(علیه السلام): «لاَ یَقدِرُ الخَلاَئِقُ على کُنهِ صِفَةِ اللّهِ عزّوجلّ، فکَما لاَ یَقدِرُ عَلى کُنهِ صِفَةِ اللّهِ عزَّوجلَّ فکذلِکَ لاَ یَقدِرُ على کُنهِ صِفَةِ رَسُولِ اللّهِ، وَ کَمَا لایَقدِرُ على کُنهِ صفةِ الرَّسُولِ فکذلِکَ لاَ یَقدِرُ عَلى کُنهِ صِفَةِ الامام...؛ مردم، از پى بردن به کنه صفت خداوند ناتوانند و همانگونه که از پى بردن به گوهر صفت خدا عاجزند، توانِ فهمِ حقیقتِ صفتِ رسول اللّه را نیز ندارند و همان‌سان که از دریافتِ کنه صفت رسول عاجزند، از درک ژرفاى صفتِ امام نیز دور و بى بهره اند و...» (علّامه مجلسى، بحارالانوار، ج 67، ص 65)
2. اسراء(17)، 85.
3. یکى از عارفان درباره مقام والایى که مؤمنان واقعى مى‌توانند بدان دست یابند، مى‌گوید: «اگر آسمان‌ها، زمین، عرش الاهى و هر آن چه در آن‌ها است، هزار هزار مرتبه در گوشه‌اى از زوایاى قلبِ مؤمنِ عارف جاى گیرد، قلب او هیچ احساس تنگى و سنگینى از آن نخواهد کرد». (ر.ک: قیصرى، شرح فصوص الحکم، ص 195)
4. کهف (18)، 104
5. عصر(103)، 2 و 3.
6. «...تُفْتَحُ فیها أبَوابُ السَّماءِ فَیُفتَحُ فیها أبوَابُ الرَّحمةِ و بَابُ الرِّضوَانِ و بابُ المَغفِرَة وَ بابُ الفَضلِ وَ بابُ التَّوبَةِ وَبابُ النِّعمَةِ وَبابُ الجُودِ وَبابُ الإِحسَانِ...». (علاّمه مجلسى، بحارالانوار، ج 98، ص 413، باب 30، ح 1)

تنظیم و ویرایش : سایت حرف آخر




معرفت امام زمان علیه السلام

از بیانات علامه مصباح یزدی

ناتوانى بشر از معرفت امام زمان (علیه السلام)

مقام اهل بیت (علیهم السلام) چنان مقام بزرگى است که بزرگى اش را با عقل و فکر خودمان نمى توانیم درک کنیم. در واقع عظمت خدا است که در انوار پاک چهارده معصوم (علیهم السلام) تجلّى کرده است. اگر همه انسان‌ها عقل‌هایشان را روى هم گذاشته، بخواهند پایه بلند این مقام را درک کنند، هرگز نخواهند توانست. همین قدر باید خوشحال باشیم که خداوند متعالى، این معرفت را به ما داده است که بدانیم آن‌ها در چنان مقام والایى هستند که ما نمى توانیم بفهمیم. اگر این را باور کنیم، خودش کمال است.
همان‌گونه که ذات و صفات خدا براى ما قابل شناخت نیست، صفات اولیاى او را نیز نمى توانیم بشناسیم؛(1) البتّه هیچ مخلوقى را نمى توان با خدا مقایسه کرد؛ چرا که او فوق بى نهایت است. خدا و اولیاى او تفاوت بسیارى با هم دارند؛ آن هم نه تفاوت یک درجه، آن گونه که بعضى فکر مى‌کنند. نمى توان گفت: وجود، درجاتى دارد که بالاترین درجه آن خدا، و یک درجه پایین‌تر از آن، وجود پیامبر (صلى الله علیه وآله) است؛ چرا که فاصله ذات اقدس الاهى با شریف ترین و والاترین مخلوقاتش نیز که نور پاک محمّد (صلى الله علیه وآله) است، بى نهایت است. فاصله نور مقدّس پیامبر (صلى الله علیه وآله) با ما بى نهایت است؛ امّا فاصله او با خدا نیز نهایت ندارد. خداوند فوق مقام همه مخلوقات و از جمله، انوار معصومان (علیهم السلام) است.
اگر همین اندازه بفهمیم که از درک مقام والاى ایشان ناتوانیم، باید خدا را بسیار شاکر باشیم که چنین معرفتى به ما داده است. این حقیقت نیز به برکت تعلیم خود آن‌ها است وگرنه به هزاران غرور مبتلا مى‌شدیم و خیال مى‌کردیم خیلى چیزها را مى‌فهمیم. در مرتبه اوّل، قرآن به ما فرموده است:
وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً.(2)
و جز اندکى از دانش به شما داده نشده است.
و در مرتبه بعد، خود اهل‌بیت (علیهم السلام) فرموده اند که مقام ما بسیار بالاتر از آن است که شما بفهمید. به هر حال، به برکت تعلیم آن‌ها فهمیدیم آن‌ها در چنان اوجى هستند که اگر ما هزاران سال با تندروترین مرکب‌ها نیز حرکت کنیم، به آن جا نخواهیم رسید.

ضرورت تلاش براى شناخت امام زمان (علیه السلام)

از سوى دیگر نباید چنین توهّمى پیش آید که چون نمى توانیم بدان قله رفیع برسیم، پس باید همه چیز را رها کنیم. همان درجه از معرفت که به برکت آموزه‌ها و راهنمایى‌هاى اهل‌بیت (علیهم السلام) قابل دستیابى است، آن قدر عظمت دارد که تمام جهان مادّى در برابر آن بى ارزش است .
نمى گویم مى‌توانیم به مقام معصوم (علیه السلام) برسیم؛ امّا همان مقامى که در سایه هدایت‌گرى این انوار پاک مى‌توانیم بدان دست یابیم، آن قدر بزرگ است که تمام این جهان با همه عظمتش در برابر آن، هیچ بها و ارزشى ندارد.(3)

زیانکارترین مردم

یادآورى این حقایق در این جهت مى‌تواند مفید باشد که ارزش عمرمان را بهتر بدانیم. آیا حیف نیست چنین عمرى که مى‌تواند ما را به چنان مقام والایى برساند، براى به دست آوردن یک مشت خشت و گل یا چند پاره آهن صرف شود؟ فرض کنید کسانى که جوانى شان را صرفِ درس خواندن، مدرک گرفتن و یافتن شغلى پردرآمد مى‌کنند، اگر بتوانند سالى یک میلیون تومان ذخیره کنند و پس از بیست سال یک خانه بیست میلیون تومانى بخرند، حاصل عمرشان پس از چهل یا پنجاه سال تلاش و دوندگى، یک خانه بیست میلیونى خواهد بود؛ یعنى حاصل تمام درس خواندن‌ها، زحمت‌ها، تبلیغ‌ها و... با چند خروار خاک و گچ و سیمان و آهن مساوى شده است.
قرآن کریم مى‌فرماید:
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالاً. الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحسِنُونَ صُنعاً(4)
بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین [مردم] در کارها چه کسانى هستند؟ آن‌ها که تلاش‌هایشان در زندگى دنیا گم و نابود شده است و با این حال مى‌پندارند که کار نیک انجام مى‌دهند.
کسانى که عمرشان صرف شد تا خوشى‌ها و زینت‌هاى دنیا را به دست آورند، ضرر کرده اند؛ چرا که هرگز به آن همه زحمت‌ها، بى خوابى‌ها، غربت‌ها و مشکلات زندگى نمى ارزید که در مقابلش یک مشت سنگ و آهن و سیمان و گچ به دست آید.
آرى، چنین افرادى زیانکارند؛ امّا چرا زیانکارترین افرادند؟!
براى این‌که وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنعاً. کسانى که از اوّل مى‌دانند، کار نادرستى را مرتکب مى‌شوند و سرمایه و پولشان را آگاهانه به دست خودشان آتش مى‌زنند، زیان کرده‌اند؛ امّا زیانکارترین افراد کسانى اند که نه تنها این آتش زدن سرمایه را خسارت نمى دانند، بلکه آن را هنر و ترقّى و افتخار مى‌پندارند. اینان خیال مى‌کنند با این درس خواندن‌ها و کارهایى که براى غیر خدا انجام مى‌دهند، خیلى اوج گرفته‌اند؛ امّا ناگهان متوجّه مى‌شوند که همه اش «هَباءً مَنْثُوراً؛ گردو غبارى پراکنده در هوا» شده است.
اینان خسارتى دوچندان دارند؛ هم سرمایه را از دست داده اند و هم آرزوها و آرمان‌هایى که داشتند، بر باد رفته است. پنداشتند با این اعمالشان نزد خدا عزیز، و بر اثر این کارها، نور چشم امام زمان(علیه السلام) مى‌شوند؛ امّا بعد آشکار شد که نه تنها هیچ کدام از این اعمال پذیرفته نشده، بلکه سقوطشان را نیز در پى داشته است. این، زیان دوچندان است؛ چرا که مى‌انگارند کارهاى خوبى انجام داده اند؛ امّا درخواهند یافت که همه اش ضرر بوده است.

اخلاص در پیشگاه امام زمان (علیه السلام)

اگر آدمى با اختیار خویش مى‌تواند راه درست را برگزیند، چرا کارى نکند که لحظه لحظه عمرش باعث سعادت شود و هر نفس کشیدنش او را بالا ببرد. مگر راه بسته است؟!
همه انبیا و اولیا آمده اند تا ما را بدین صراط مستقیم نزدیک کنند؛ راهى را به ما نشان دهند که با هر گامى در آن، ترقّى کنیم؛ هر نفسى که مى‌کشیم، پرواز کنیم؛ هر روزى که از ما بگذرد، مقامى را به دست آوریم.
فهمیدن این حقیقت، خود نعمتى است که به برکت اهل بیت(علیهم السلام) نصیب ما شده. حال که زیانکارى خویش را در کارهاى غیرخدایى دریافتیم، باید بیش‌تر مراقب گفتار و رفتار خود باشیم. نیت‌ها و کارهایمان را براى خداوند خالص، و این حقیقت را همواره به یک دیگر یادآورى کنیم.
به فرموده قرآن، همه ما انسان‌ها در زیان و خسارتیم، مگر کسانى از ما که ایمان و عملى خالص داشته باشند و دیگران را نیز به راه حق و حقیقت سفارش کنند:
إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْر، إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ.(5)
سوگند به عصر که انسان‌ها همه در زیانند، مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند و یک دیگر را به حق و استقامت بر آن سفارش مى‌کنند.
ما که اکنون پایمان لب گور است و این خسارت را به خوبى احساس مى‌کنیم، جا دارد به شما که هنوز در دوران جوانى به سر مى‌برید، یادآورى کنیم تا به مصیبت ما گرفتار نشوید. زودتر خودتان را بیابید و بپایید و نیّت‌هایتان را خالص کنید. اگر از امام زمان(علیه السلام) دم مى‌زنید، به واقع از روى محبّت و اخلاص باشد. اگر خودتان را خدمت‌گزار او مى‌شمرید، بکوشید به گونه‌اى رفتار کنید که او بپذیرد.
اگر چنین نکنیم، خسارت دیده ایم. این راه، راهى باز و هموار، و جاده‌اى روشن و آشکار است؛ امّا ما چشمانمان را مى‌بندیم؛ انگار که نمى دانیم چه باید کرد. مگر انسان به برکت این شب‌ها و اوقات محترم مقدارى به خود بیاید و توجّه یابد که غیر از این اسباب عادى و رفتارهایى که با آن‌ها انس گرفته ایم، مسائل دیگرى نیز در کار ات.

فضیلت شبِ نیمه‌شعبان

شب نیمه شعبان، یکى از شب‌هاى قدر شمرده مى‌شود. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در روایتى فرموده است:
شب نیمه شعبان در حال استراحت بودم که جبرائیل مرا صدا زد. بلند شدم و به قبرستان بقیع رفتم. جبرئیل خطاب به من گفت: اى رسول خدا! مى‌دانى امشب چه شبى است؟ امشب شبى است که اگر کسى از اشقیا باشد و از خدا کمک بخواهد، خدا نامش را از شمار اشقیا محو مى‌کند و در زمره شهدا مى‌نویسد. امشب شبى است که درهاى آسمان به روى بندگان باز مى‌شود: باب التّوبه، باب الرّضوان، باب الإحسان، باب المغفره و... .(6)
قدر امشب را بدانید و آن را به عبادت احیا کنید. ساعات این شب را غنیمت بشمارید. روایات فراوانى درباره اعمال این شب وارد شده است. از جمله آن اعمال، صد رکعت نماز با هزار قل هو اللّه است که در هر رکعت بعد از حمد 10 بار خوانده مى‌شود. شما که جوانید و انرژى دارید، فرصت را غنیمت بشمارید. کار سختى نیست. مقایسه کنید که اگر امشب، شب امتحان بود و احتمال داشت که فردا در امتحان رد بشوید، آیا حاضر بودید امشب را تا صبح درس بخوانید تا تحصیل یک سالتان هدر نرود؟ به طور قطع ارزش این نماز و دیگر عبادت‌هاى امشب، از درس خواندن شب امتحان کم‌تر نیست.

عهد و میثاق با امام زمان (علیه السلام)

عزیزان! بیایید فرصت را غنیمت بشماریم و ارتباطمان را با خدا و اولیاى او قوى‌تر کنیم . از خدا بخواهیم توفیق دهد عهد و میثاقى جدّى با امام زمان (علیه السلام) ببندیم. بگوییم آقا! ما مى‌خواهیم نوکر و خدمتگزار شما باشیم. به طور جدّى مى‌پذیریم که در این راه نقص داریم و لایق نیستیم؛ امّا شما از خدا بخواهید که این لیاقت و توفیق را به ما بدهد تا در راه شما گام برداریم و به گونه‌اى سیر کنیم که شما بپسندید!
گمان نمى کنم کسى از روى صدق و خلوص قلبى با امام زمان (علیه السلام) چنین قرارى بگذارد و از همان لحظه، مشمول امدادها و عنایت‌هاى ویژه حضرت نشود. با این که خودم لیاقتش را ندارم، ایمان دارم که اگر شما این پیمان را به زبان هم نیاورید، او مى‌شنود و فوراً هم پاسخ مى‌دهد؛ آن گاه ورق عوض مى‌شود و اگر تا به حال، تاریکى‌هایى در زندگى ما بود، از همین جا عوض مى‌شود.
هدیه‌اى که تقدیم امام زمانمان ارواحناه فداه مى‌کنیم، باید بهترین سرمایه‌ها و دارایى‌هاى ما باشد. براى خدمت به امام زمان (علیه السلام)، باید بهترین اوقات و سرمایه‌هایمان را هزینه، و جوانى خویش را در این راه فدا کنیم و لحظه‌اى از خدمتگزارى و جلب رضایت حضرت غافل نشویم. اگر در همین لحظه، به شما جواز شرفیابى به محضر امام زمان عجّل الله تعالى فرجه الشریف را عطا کنند، آیا براى هدیه به حضرت تکه نانى خشکیده یا لباسى وصله دار مى‌برید یا بهترین دارایى خویش را به محضر مقدّسش هدیه مى‌کنید؟!
آنان که مى‌خواهند فرزندانشان را به پیشگاه خداوند متعالى و امام زمان (علیه السلام) هدیه کنند تا افتخار وراثت پیامبران نصیبشان شود، باید بهترین، مستعدترین و پاک‌سرشت‌ترین فرزندان خویش را براى این راه برگزینند و در تشویق ایشان از هر راهى بکوشند واز هیچ مساعدتى براى تربیت و رشد ایشان آن‌ها فروگذار نکنند.

پی نوشت ها :

1. قال الصادق(علیه السلام): «لاَ یَقدِرُ الخَلاَئِقُ على کُنهِ صِفَةِ اللّهِ عزّوجلّ، فکَما لاَ یَقدِرُ عَلى کُنهِ صِفَةِ اللّهِ عزَّوجلَّ فکذلِکَ لاَ یَقدِرُ على کُنهِ صِفَةِ رَسُولِ اللّهِ، وَ کَمَا لایَقدِرُ على کُنهِ صفةِ الرَّسُولِ فکذلِکَ لاَ یَقدِرُ عَلى کُنهِ صِفَةِ الامام...؛ مردم، از پى بردن به کنه صفت خداوند ناتوانند و همانگونه که از پى بردن به گوهر صفت خدا عاجزند، توانِ فهمِ حقیقتِ صفتِ رسول اللّه را نیز ندارند و همان‌سان که از دریافتِ کنه صفت رسول عاجزند، از درک ژرفاى صفتِ امام نیز دور و بى بهره اند و...» (علّامه مجلسى، بحارالانوار، ج 67، ص 65)
2. اسراء(17)، 85.
3. یکى از عارفان درباره مقام والایى که مؤمنان واقعى مى‌توانند بدان دست یابند، مى‌گوید: «اگر آسمان‌ها، زمین، عرش الاهى و هر آن چه در آن‌ها است، هزار هزار مرتبه در گوشه‌اى از زوایاى قلبِ مؤمنِ عارف جاى گیرد، قلب او هیچ احساس تنگى و سنگینى از آن نخواهد کرد». (ر.ک: قیصرى، شرح فصوص الحکم، ص 195)
4. کهف (18)، 104
5. عصر(103)، 2 و 3.
6. «...تُفْتَحُ فیها أبَوابُ السَّماءِ فَیُفتَحُ فیها أبوَابُ الرَّحمةِ و بَابُ الرِّضوَانِ و بابُ المَغفِرَة وَ بابُ الفَضلِ وَ بابُ التَّوبَةِ وَبابُ النِّعمَةِ وَبابُ الجُودِ وَبابُ الإِحسَانِ...». (علاّمه مجلسى، بحارالانوار، ج 98، ص 413، باب 30، ح 1)

تنظیم و ویرایش : سایت حرف آخر

ناتوانى بشر از معرفت امام زمان (علیه السلام)

مقام اهل بیت (علیهم السلام) چنان مقام بزرگى است که بزرگى اش را با عقل و فکر خودمان نمى توانیم درک کنیم. در واقع عظمت خدا است که در انوار پاک چهارده معصوم (علیهم السلام) تجلّى کرده است. اگر همه انسان‌ها عقل‌هایشان را روى هم گذاشته، بخواهند پایه بلند این مقام را درک کنند، هرگز نخواهند توانست. همین قدر باید خوشحال باشیم که خداوند متعالى، این معرفت را به ما داده است که بدانیم آن‌ها در چنان مقام والایى هستند که ما نمى توانیم بفهمیم. اگر این را باور کنیم، خودش کمال است.
همان‌گونه که ذات و صفات خدا براى ما قابل شناخت نیست، صفات اولیاى او را نیز نمى توانیم بشناسیم؛(1) البتّه هیچ مخلوقى را نمى توان با خدا مقایسه کرد؛ چرا که او فوق بى نهایت است. خدا و اولیاى او تفاوت بسیارى با هم دارند؛ آن هم نه تفاوت یک درجه، آن گونه که بعضى فکر مى‌کنند. نمى توان گفت: وجود، درجاتى دارد که بالاترین درجه آن خدا، و یک درجه پایین‌تر از آن، وجود پیامبر (صلى الله علیه وآله) است؛ چرا که فاصله ذات اقدس الاهى با شریف ترین و والاترین مخلوقاتش نیز که نور پاک محمّد (صلى الله علیه وآله) است، بى نهایت است. فاصله نور مقدّس پیامبر (صلى الله علیه وآله) با ما بى نهایت است؛ امّا فاصله او با خدا نیز نهایت ندارد. خداوند فوق مقام همه مخلوقات و از جمله، انوار معصومان (علیهم السلام) است.
اگر همین اندازه بفهمیم که از درک مقام والاى ایشان ناتوانیم، باید خدا را بسیار شاکر باشیم که چنین معرفتى به ما داده است. این حقیقت نیز به برکت تعلیم خود آن‌ها است وگرنه به هزاران غرور مبتلا مى‌شدیم و خیال مى‌کردیم خیلى چیزها را مى‌فهمیم. در مرتبه اوّل، قرآن به ما فرموده است:
وَ ما أُوتِیتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلاّ قَلِیلاً.(2)
و جز اندکى از دانش به شما داده نشده است.
و در مرتبه بعد، خود اهل‌بیت (علیهم السلام) فرموده اند که مقام ما بسیار بالاتر از آن است که شما بفهمید. به هر حال، به برکت تعلیم آن‌ها فهمیدیم آن‌ها در چنان اوجى هستند که اگر ما هزاران سال با تندروترین مرکب‌ها نیز حرکت کنیم، به آن جا نخواهیم رسید.

ضرورت تلاش براى شناخت امام زمان (علیه السلام)

از سوى دیگر نباید چنین توهّمى پیش آید که چون نمى توانیم بدان قله رفیع برسیم، پس باید همه چیز را رها کنیم. همان درجه از معرفت که به برکت آموزه‌ها و راهنمایى‌هاى اهل‌بیت (علیهم السلام) قابل دستیابى است، آن قدر عظمت دارد که تمام جهان مادّى در برابر آن بى ارزش است .
نمى گویم مى‌توانیم به مقام معصوم (علیه السلام) برسیم؛ امّا همان مقامى که در سایه هدایت‌گرى این انوار پاک مى‌توانیم بدان دست یابیم، آن قدر بزرگ است که تمام این جهان با همه عظمتش در برابر آن، هیچ بها و ارزشى ندارد.(3)

زیانکارترین مردم

یادآورى این حقایق در این جهت مى‌تواند مفید باشد که ارزش عمرمان را بهتر بدانیم. آیا حیف نیست چنین عمرى که مى‌تواند ما را به چنان مقام والایى برساند، براى به دست آوردن یک مشت خشت و گل یا چند پاره آهن صرف شود؟ فرض کنید کسانى که جوانى شان را صرفِ درس خواندن، مدرک گرفتن و یافتن شغلى پردرآمد مى‌کنند، اگر بتوانند سالى یک میلیون تومان ذخیره کنند و پس از بیست سال یک خانه بیست میلیون تومانى بخرند، حاصل عمرشان پس از چهل یا پنجاه سال تلاش و دوندگى، یک خانه بیست میلیونى خواهد بود؛ یعنى حاصل تمام درس خواندن‌ها، زحمت‌ها، تبلیغ‌ها و... با چند خروار خاک و گچ و سیمان و آهن مساوى شده است.
قرآن کریم مى‌فرماید:
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالاً. الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحسِنُونَ صُنعاً(4)
بگو: آیا به شما خبر دهیم که زیانکارترین [مردم] در کارها چه کسانى هستند؟ آن‌ها که تلاش‌هایشان در زندگى دنیا گم و نابود شده است و با این حال مى‌پندارند که کار نیک انجام مى‌دهند.
کسانى که عمرشان صرف شد تا خوشى‌ها و زینت‌هاى دنیا را به دست آورند، ضرر کرده اند؛ چرا که هرگز به آن همه زحمت‌ها، بى خوابى‌ها، غربت‌ها و مشکلات زندگى نمى ارزید که در مقابلش یک مشت سنگ و آهن و سیمان و گچ به دست آید.
آرى، چنین افرادى زیانکارند؛ امّا چرا زیانکارترین افرادند؟!
براى این‌که وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنعاً. کسانى که از اوّل مى‌دانند، کار نادرستى را مرتکب مى‌شوند و سرمایه و پولشان را آگاهانه به دست خودشان آتش مى‌زنند، زیان کرده‌اند؛ امّا زیانکارترین افراد کسانى اند که نه تنها این آتش زدن سرمایه را خسارت نمى دانند، بلکه آن را هنر و ترقّى و افتخار مى‌پندارند. اینان خیال مى‌کنند با این درس خواندن‌ها و کارهایى که براى غیر خدا انجام مى‌دهند، خیلى اوج گرفته‌اند؛ امّا ناگهان متوجّه مى‌شوند که همه اش «هَباءً مَنْثُوراً؛ گردو غبارى پراکنده در هوا» شده است.
اینان خسارتى دوچندان دارند؛ هم سرمایه را از دست داده اند و هم آرزوها و آرمان‌هایى که داشتند، بر باد رفته است. پنداشتند با این اعمالشان نزد خدا عزیز، و بر اثر این کارها، نور چشم امام زمان(علیه السلام) مى‌شوند؛ امّا بعد آشکار شد که نه تنها هیچ کدام از این اعمال پذیرفته نشده، بلکه سقوطشان را نیز در پى داشته است. این، زیان دوچندان است؛ چرا که مى‌انگارند کارهاى خوبى انجام داده اند؛ امّا درخواهند یافت که همه اش ضرر بوده است.

اخلاص در پیشگاه امام زمان (علیه السلام)

اگر آدمى با اختیار خویش مى‌تواند راه درست را برگزیند، چرا کارى نکند که لحظه لحظه عمرش باعث سعادت شود و هر نفس کشیدنش او را بالا ببرد. مگر راه بسته است؟!
همه انبیا و اولیا آمده اند تا ما را بدین صراط مستقیم نزدیک کنند؛ راهى را به ما نشان دهند که با هر گامى در آن، ترقّى کنیم؛ هر نفسى که مى‌کشیم، پرواز کنیم؛ هر روزى که از ما بگذرد، مقامى را به دست آوریم.
فهمیدن این حقیقت، خود نعمتى است که به برکت اهل بیت(علیهم السلام) نصیب ما شده. حال که زیانکارى خویش را در کارهاى غیرخدایى دریافتیم، باید بیش‌تر مراقب گفتار و رفتار خود باشیم. نیت‌ها و کارهایمان را براى خداوند خالص، و این حقیقت را همواره به یک دیگر یادآورى کنیم.
به فرموده قرآن، همه ما انسان‌ها در زیان و خسارتیم، مگر کسانى از ما که ایمان و عملى خالص داشته باشند و دیگران را نیز به راه حق و حقیقت سفارش کنند:
إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْر، إِلاَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ.(5)
سوگند به عصر که انسان‌ها همه در زیانند، مگر کسانى که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند و یک دیگر را به حق و استقامت بر آن سفارش مى‌کنند.
ما که اکنون پایمان لب گور است و این خسارت را به خوبى احساس مى‌کنیم، جا دارد به شما که هنوز در دوران جوانى به سر مى‌برید، یادآورى کنیم تا به مصیبت ما گرفتار نشوید. زودتر خودتان را بیابید و بپایید و نیّت‌هایتان را خالص کنید. اگر از امام زمان(علیه السلام) دم مى‌زنید، به واقع از روى محبّت و اخلاص باشد. اگر خودتان را خدمت‌گزار او مى‌شمرید، بکوشید به گونه‌اى رفتار کنید که او بپذیرد.
اگر چنین نکنیم، خسارت دیده ایم. این راه، راهى باز و هموار، و جاده‌اى روشن و آشکار است؛ امّا ما چشمانمان را مى‌بندیم؛ انگار که نمى دانیم چه باید کرد. مگر انسان به برکت این شب‌ها و اوقات محترم مقدارى به خود بیاید و توجّه یابد که غیر از این اسباب عادى و رفتارهایى که با آن‌ها انس گرفته ایم، مسائل دیگرى نیز در کار ات.

فضیلت شبِ نیمه‌شعبان

شب نیمه شعبان، یکى از شب‌هاى قدر شمرده مى‌شود. پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) در روایتى فرموده است:
شب نیمه شعبان در حال استراحت بودم که جبرائیل مرا صدا زد. بلند شدم و به قبرستان بقیع رفتم. جبرئیل خطاب به من گفت: اى رسول خدا! مى‌دانى امشب چه شبى است؟ امشب شبى است که اگر کسى از اشقیا باشد و از خدا کمک بخواهد، خدا نامش را از شمار اشقیا محو مى‌کند و در زمره شهدا مى‌نویسد. امشب شبى است که درهاى آسمان به روى بندگان باز مى‌شود: باب التّوبه، باب الرّضوان، باب الإحسان، باب المغفره و... .(6)
قدر امشب را بدانید و آن را به عبادت احیا کنید. ساعات این شب را غنیمت بشمارید. روایات فراوانى درباره اعمال این شب وارد شده است. از جمله آن اعمال، صد رکعت نماز با هزار قل هو اللّه است که در هر رکعت بعد از حمد 10 بار خوانده مى‌شود. شما که جوانید و انرژى دارید، فرصت را غنیمت بشمارید. کار سختى نیست. مقایسه کنید که اگر امشب، شب امتحان بود و احتمال داشت که فردا در امتحان رد بشوید، آیا حاضر بودید امشب را تا صبح درس بخوانید تا تحصیل یک سالتان هدر نرود؟ به طور قطع ارزش این نماز و دیگر عبادت‌هاى امشب، از درس خواندن شب امتحان کم‌تر نیست.

عهد و میثاق با امام زمان (علیه السلام)

عزیزان! بیایید فرصت را غنیمت بشماریم و ارتباطمان را با خدا و اولیاى او قوى‌تر کنیم . از خدا بخواهیم توفیق دهد عهد و میثاقى جدّى با امام زمان (علیه السلام) ببندیم. بگوییم آقا! ما مى‌خواهیم نوکر و خدمتگزار شما باشیم. به طور جدّى مى‌پذیریم که در این راه نقص داریم و لایق نیستیم؛ امّا شما از خدا بخواهید که این لیاقت و توفیق را به ما بدهد تا در راه شما گام برداریم و به گونه‌اى سیر کنیم که شما بپسندید!
گمان نمى کنم کسى از روى صدق و خلوص قلبى با امام زمان (علیه السلام) چنین قرارى بگذارد و از همان لحظه، مشمول امدادها و عنایت‌هاى ویژه حضرت نشود. با این که خودم لیاقتش را ندارم، ایمان دارم که اگر شما این پیمان را به زبان هم نیاورید، او مى‌شنود و فوراً هم پاسخ مى‌دهد؛ آن گاه ورق عوض مى‌شود و اگر تا به حال، تاریکى‌هایى در زندگى ما بود، از همین جا عوض مى‌شود.
هدیه‌اى که تقدیم امام زمانمان ارواحناه فداه مى‌کنیم، باید بهترین سرمایه‌ها و دارایى‌هاى ما باشد. براى خدمت به امام زمان (علیه السلام)، باید بهترین اوقات و سرمایه‌هایمان را هزینه، و جوانى خویش را در این راه فدا کنیم و لحظه‌اى از خدمتگزارى و جلب رضایت حضرت غافل نشویم. اگر در همین لحظه، به شما جواز شرفیابى به محضر امام زمان عجّل الله تعالى فرجه الشریف را عطا کنند، آیا براى هدیه به حضرت تکه نانى خشکیده یا لباسى وصله دار مى‌برید یا بهترین دارایى خویش را به محضر مقدّسش هدیه مى‌کنید؟!
آنان که مى‌خواهند فرزندانشان را به پیشگاه خداوند متعالى و امام زمان (علیه السلام) هدیه کنند تا افتخار وراثت پیامبران نصیبشان شود، باید بهترین، مستعدترین و پاک‌سرشت‌ترین فرزندان خویش را براى این راه برگزینند و در تشویق ایشان از هر راهى بکوشند واز هیچ مساعدتى براى تربیت و رشد ایشان آن‌ها فروگذار نکنند.

پی نوشت ها :

1. قال الصادق(علیه السلام): «لاَ یَقدِرُ الخَلاَئِقُ على کُنهِ صِفَةِ اللّهِ عزّوجلّ، فکَما لاَ یَقدِرُ عَلى کُنهِ صِفَةِ اللّهِ عزَّوجلَّ فکذلِکَ لاَ یَقدِرُ على کُنهِ صِفَةِ رَسُولِ اللّهِ، وَ کَمَا لایَقدِرُ على کُنهِ صفةِ الرَّسُولِ فکذلِکَ لاَ یَقدِرُ عَلى کُنهِ صِفَةِ الامام...؛ مردم، از پى بردن به کنه صفت خداوند ناتوانند و همانگونه که از پى بردن به گوهر صفت خدا عاجزند، توانِ فهمِ حقیقتِ صفتِ رسول اللّه را نیز ندارند و همان‌سان که از دریافتِ کنه صفت رسول عاجزند، از درک ژرفاى صفتِ امام نیز دور و بى بهره اند و...» (علّامه مجلسى، بحارالانوار، ج 67، ص 65)
2. اسراء(17)، 85.
3. یکى از عارفان درباره مقام والایى که مؤمنان واقعى مى‌توانند بدان دست یابند، مى‌گوید: «اگر آسمان‌ها، زمین، عرش الاهى و هر آن چه در آن‌ها است، هزار هزار مرتبه در گوشه‌اى از زوایاى قلبِ مؤمنِ عارف جاى گیرد، قلب او هیچ احساس تنگى و سنگینى از آن نخواهد کرد». (ر.ک: قیصرى، شرح فصوص الحکم، ص 195)
4. کهف (18)، 104
5. عصر(103)، 2 و 3.
6. «...تُفْتَحُ فیها أبَوابُ السَّماءِ فَیُفتَحُ فیها أبوَابُ الرَّحمةِ و بَابُ الرِّضوَانِ و بابُ المَغفِرَة وَ بابُ الفَضلِ وَ بابُ التَّوبَةِ وَبابُ النِّعمَةِ وَبابُ الجُودِ وَبابُ الإِحسَانِ...». (علاّمه مجلسى، بحارالانوار، ج 98، ص 413، باب 30، ح 1)

درد........

دو کلمه حرف حساب:

درد را از هر طرفش که بخوانی درد است ، دریغ از درمان که عکسش نامرد است



این روزها به هر کی پر و بال بدی به جای اینکه باهات پرواز کنه ، واست دم در میاره




روی هر کسی که دست گذاشتیم .....روی ما پا گذاشت




کسی که دردی را حس نکرده ....درکی هم از درمان نداره




گاهی باید کم باشی تا کمبودت احساس بشه ، نه اینکه نباشی تا نبودنت عادت بشه




نه آن باش که از تو سیر شوند نه آن باش که بر تو شیر شوند




دنیا دو روز است ، یک روز با تو و یک روز بر علیه تو ،
روزی
که با توست مغرور نشو و روزی که علیه توست مایوس نشو ، چرا که هر دو پایان پذیرند




وقتی زندگی رو از یخ می سازی ، برای آب شدنش گریه نکن




وقتی ارزش ها عوض می شوند ...... عوضی ها با ارزش می شوند




امروز را برای ابراز احساس به عزیزانت غنیمت بشمار ، شاید فردا احساس باشد اما عزیزی نباشد




وقتی احساساتی عمل می کنم عقل دست از سرم برمی دارد




کاش یک جایی زندگی می فروختند، آنهم به شرط چاقو
 
** نقاشیهای این مطلب اثر هنرمندی به نام Vladimir Kush می باشد
 

بدانیم


Easy is to dream every night
Difficult is to fight for a dream
خوابیدن در هر شب آسان است
ولی مبارزه با آن مشکل است

Easy is to show victory
Difficult is to assume defeat with dignity
نشان دادن پیروزی آسان است
قبول کردن شکست مشکل است

Easy is to admire a full moon
Difficult to see the other side
حظ کردن از یک ماه کامل آسان است
ولی دیدن طرف دیگر آن مشکل است

Easy is to stumble with a stone
Difficult is to get up
زمین خوردن با یک سنگ آسان است
ولی بلند شدن مشکل است

Easy is to enjoy life every day
Difficult to give its real value
لذت بردن از زندگی آسان است
ولی ارزش واقعی دادن به آن مشکل است

Easy is to promise something to someone
Difficult is to fulfill that promise
قول دادن بعضی چیز ها به بعضی افراد آسان است
ولی وفای به عهد مشکل است

Easy is to say we love
Difficult is to show it every day
گفتن اینکه ما عاشقیم آسان است
ولی نشان دادن مداوم آن مشکل است

Easy is to criticize others
Difficult is to improve oneself
انتقاد از دیگران آسان است
ولی خودسازی مشکل است

Easy is to make mistakes
Difficult is to learn from them
ایراد گیری از دیگران آسان است
عبرت گرفتن از آنها مشکل است

Easy is to weep for a lost love
Difficult is to take care of it so not to lose it
گریه کردن برای یک عشق دیرینه آسان است
ولی تلاش برای از دست نرفتن آن مشکل است

Easy is to think about improving
Difficult is to stop thinking it and put it into action
فکر کردن برای پیشرفت آسان است
متوقف کردن فکر و رویا و عمل به آن مشکل است


Easy is to think bad of others
Difficult is to give them the benefit of the doubt
فکر بد کردن در مورد دیگران آسان است
رها ساختن آنها از شک و دودلی مشکل است

Easy is to receive
Difficult is to give
دریافت کردن آسان است
اهدا کردن مشکل است

Easy to read this
Difficult to follow
خوندن این متن آسان است
ولی پیگیری آن مشکل است

Easy is keep the friendship with words
Difficult is to keep it with meanings
حفظ دوستی با کلمات آسان است
حفظ آن با مفهوم کلمات مشکل است

ثمرات قلب سلیم در دنیا و آخرت

 
 
 

قرآن کریم آنجا که قیامت را وصف می کند می فرماید: « یوم لاینفع مال و لابنون* الا من اتی الله بقلب سلیم؛ روزی که نه مال و نه فرزندان به حال کسی سود نمی بخشد، مگر کسی که با دلی پاک و سالم به سوی خدا بیاید» (شعرا/88 و 89). زیرا مال و فرزندان زینت و کمال و مایه رونق همین زندگانی دنیا می باشند و بس، آنچه در آن جهان برای بشر سودمند است و موجب سعادت وی است چیز دیگر است و آن قلبی سلیم است. قلب سالم یعنی دلی که هیچ نوع بیماری از قبیل کینه و حسادت و سایر صفات مذموم نداشته باشد. دلی که منور باشد به نور معرفت خدا و در آن شکی و شرکی وجود نداشته باشد، دلی که گواهی دهد که جهان را صاحبی باشد خدانام، دلی که حس کند لغو و عبث و بیهوده در جهان وجود ندارد و هیچ گونه نیکی در آن گم نمی شود و بی پاداش نمی ماند و هیچ ظلم و بدی فراموش نمی شود و بدون کیفر نمی ماند، دلی که احساس نماید اگر فرضا تأخیری در انتقام هست ولی هرگز اصل انتقام محو و نابود نمی شود.

دنیا محدود است و آخرت نامحدود. دنیا محاط است و آخرت محیط. دنیا متغیر است و آخرت ثابت. دنیا کوچک است و آخرت بزرگ. دنیا محل تزاحم و تصادم و برخورد و اصطکاک است و آخرت وسیع و باز. دنیا تاریک است و آخرت روشن. از این رو آنچه سرمایه حیات و زندگی دنیاست نمی تواند سرمایه حیات و زندگی آخرت هم واقع شود زیرا چگونه ممکن است که مایه محدود برای نامحدود مفید باشد و ابزار و وسیله کوچک و محاط به کار چیزی که وسیع و بزرگ و محیط است بخورد، ولی سرمایه های آخرت علاوه بر آنکه سرمایه آخرت است سرمایه زندگی دنیا هم هست، زیرا نامحدود شامل محدود نیز می باشد و محیط، محاط را در بر دارد.

آدمی که از این جهان می میرد و به جهانی دیگر منتقل می شود، از این امور که از مواد و عناصر این جهان تشکیل یافته اند جدا می شود و آنها را می گذارد و می رود، ولی قلب سلیم و صفات عالی انسانی مانند خداشناسی و محبت و انصاف و عدالت و راستی و درستی و ملکات فاضله علمی و عملی و اعمال صالحه که سرمایه های زندگی عالم آخرت می باشند موجب سعادت و خوشبختی انسان در همین زندگانی دنیا نیز می باشند. آیا انسان بدون آنکه قلبش از شک و شرک پاک بشود و به نور معرفت خدا منور گردد می تواند تا اعماق قلب و روحش خشنود و راضی باشد؟ آیا می تواند حوادث زندگی را که بالطبع بالا و پایین و پستی و بلندی و نشیب و فراز دارد، همه را با آغوش باز و گرمی و حرارت استقبال نماید؟

یکی از دانشمندان می گوید بعضی از افراد با نیروی عقل برای خود اخلاقی ساخته اند و در پناه آن اخلاق عالی عقلانی زندگی می کنند و کم و بیش از مشقتها و سختیهای زندگی کاسته اند، اینها دانسته اند که از قوانین و قواعد این جهان باید اطاعت کنند، اما این اطاعت با ملامت و سنگینی همراه است که در قلب خود هیچ گونه حرارت و شوقی ندارد و هیچ وقت احساس اینکه این قوانین مانند یوغی است به گردن آنها از آنها جدا نمی شود. اما در اخلاق مذهبی، یعنی اخلاقی که متکی به خداشناسی و اعتقاد به خداوند یکتاست، این اطاعت سرد و غم انگیز جای خود را به استقبال و پذیرشی گرم که همه چیز زندگی را پر از لطف و شوق و صمیمیت و نشاط می سازد وا می گذارد. امیرالمؤمنین علیه السلام در فرمانی که برای محمد بن ابی بکر مرقوم داشته اند می نویسند: نسبت به افراد رعیت نرم و متواضع باش، با چهره باز و گشاده با آنها روبرو بشو، حتی در نگاه و توجه چشم رعایت عدالت را بکن و مبادا که در خطابهای خود فقط یک نفر را مورد توجه قرار دهی و چشمت را به صورت همان یک نفر بدوزی، زیرا اگر تنها اقویا را مورد توجه قرار دهی آنها را در تو طمع می بندند که تو را وسیله پامال کردن حق ضعفا قرار دهند و ضعفا از تو مأیوس می شوند.

خداوند از جمیع اعمال بندگان، چه کوچک و چه بزرگ، سؤال می کند. بعد این طور به سخن خود ادامه می دهد، می فرماید: بدانید که مردمان با تقوا و خداشناس، هم بهره دنیای نقد و هم آخرت آینده را برده اند، با اهل دنیا در سعادت دنیوی شرکت کرده اند، مسکنهای خوب را سکنی کرده اند و مأکولات خوب را خورده اند و بعلاوه لذت زهد و مناعت و قناعت را چشیده اند، سپس با توشه ای کافی و سرمایه ای وافی به آن جهان منتقل می شوند و می دانند که فردای قیامت در جوار رحمت الهی می باشند و هر چه بخواهند و آرزو کنند در آنجا وجود دارد و هیچ گونه محرومیتی ندارند. قلب سلیم و نیت پاک و دل نورانی سعادت دنیا را به سعادت آخرت متصل می کند، آدمی را از دایره محدود خود بینی خارج می کند، خالص برای خدا می گردد، آن وقت است که از همین مال و جاه و ابزارهای دنیوی خانه آخرت می سازد. رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: چه بهتر از اینکه مال حلال و پاک در دست آدم صالح و شایسته باشد.

مال را گر بهر دین باشی حمول *** نعم مال صالح خواندش رسول
چیست دنیا؟ از خدا غافل شدن *** نی قماش و خانه و فرزند و زن
آب در کشتی هلاک کشتی است *** لیک آن در زیر کشتی پشتی است

منظور از قلب سلیم چیست؟

 
پرسش
منظور از قلب سلیم چیست؟
پاسخ اجمالی

واژه "سلیم" از "سلم" و "سلامت" به معناى دور بودن از آفات ظاهرى و باطنى است.

امام صادق (ع) در بیان منظور از این واژه فرمود: قلب سلیم، قلبى است که خدا را ملاقات کند، در حالى که هیچ کس جز او در آن نباشد.

مفسران قرآن برای "قلب سلیم" تفسیرهای متعددی بیان کرده اند که هر کدام از آنها به یکی از ابعاد این مسئله اشاره دارد؛ نظیر این که: قلب سلیم، قلبی است که پاک از شرک باشد. یا قلبی است که خالص از معاصی و کینه و نفاق باشد. و یا  قلبی، که از عشق دنیا تهی باشد که حب دنیا سرچشمه همه خطاها است. و بالاخره قلبی، که جز خدا در آن نباشد!

باباطاهر

+۲۰

کد.

.

.

.

ادامه نوشته

شرط برادرى   

 شخصى خدمت امام باقر عليه السلام عرض كرد

ما در شهر خود همه با هم مانند برادريم ، آنحضرت فرمود:


 أَ يَجِي‏ءُ أَحَدُكُمْ إِلَى أَخِيهِ فَيُدْخِلُ‏ يَدَهُ‏ فِي‏ كِيسِهِ‏ فَيَأْخُذُ حَاجَتَهُ‏ فَلَا

 يَدْفَعُهُ فَقُلْتُ مَا أَعْرِفُ ذَلِكَ فِينَا قَالَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَلَا شَيْ‏ءَ إِذاً

 قُلْتُ فَالْهَلَكَةُ إِذاً قَالَ إِنَّ الْقَوْمَ لَمْ يُعْطَوْا أَحْلَامَهُمْ بَعْدُ .

آيا كسى از شما نزد برادر خود مى رود، و دست در جيب او

مى كند، و هرچه احتياج دارد بر مى دارد و ديگر آن را پس نميدهد؟

 گفتم : چنين كارى را سراغ ندارم ! فرمود: پس برادرى واقعى

 

 وجود ندارد...! المؤمن ؛ ص44...!

بگفتا مى كند يك تن براحت ****بجيب ديگرى او دست حاجت


بگفتا راوى اينسان كى فتوت ****بفرمودند: پس چون شد اخوت ؟

هدیه بسیار جالب یک مرد به همسرش

 

http://goonagoon-groups.com/
آقای پیرسون در دمای 50 درجه فارنهایت تنها آرزوی همسرش که داشتن یک روز برفی در کنار خانواده اش بود را به شکل جالبی برای او برآورده کرد.

 
به گزارش تکناز به نقل از روزگار نو ، همسر آقای پیرتون اهل کالیفرنیای شمالی دچار نوعی سرطان شده است و دکترها اعلام کرده اند که او فقط تا سه ماه دیگر زنده خواهد بود.تنها آرزوی میپ داشتن یک روز برفی کنار خانواده اش بود در حالی که منطقه زندگی آنها برای کریسمس هوایی آفتابی و گرم داشت.

 
همسر او برای برآورده ساختن این آرزو با یک کمپانی سینمایی تماس گرفت و آنها تمام حیاط منزل این زوج را با حدود چهار تن برفهای دست ساز پوشاندند.

 
گرچه برآورده کردن این آرزو برای آقای پیرسون 3 هزار دلار هزینه در برداشت ولی او می گوید:  دیدن چهره شاد همسرم در آخرین روزهای زندگی اش بهترین عید من است و من حاضرم برای داشتن این لحظه هرکاری انجام دهم. اگرچه در محل زندگی ما هر دوسال یک بار برف می آید اما آوردن برف زمستانی برای این زن کار چندان سختی نبود.
 
 
http://goonagoon-groups.com/

آزمون همسرشناسی!

آزمون همسرشناسی!

شايد اين جمله را زياد شنيده ‌باشيد كه نيازهاي عاطفي مردها خيلي پيچيده نيست و آنقدر كه زنان پر از رمز و رازند، شناخت مردها چندان سخت نيست، به راحتي مي‌توان نيازهاي مردها را شناخت و كاري كرد كه آنها خودشان را خوشبخت‌ترين شوهر دنيا بدانند اما شما چقدر از نيازهاي همسرتان آگاهيد؟ آيا مي‌دانيد نيازهاي او در زندگي چيست ؟ما مي‌خواهيم به شما كمك كنيم تا خصوصيات شوهرتان را بهتر تشخيص دهيد. وقتي شما نيازهايش را بدانيد، درك او بسيار آسان‌تر است. آزمون زير به شما كمك مي‌كند تا بفهميد كه بايد به چه نكاتي بيشتر توجه كنيد و اصلا با محك خودتان متوجه شويد كه چقدر به نيازهاي مردتان توجه مي‌كنيد.

 

هريك از عبارات زير را از يك تا 5 امتيازدهي كنيد. عدد يك به اين معناست كه شما به هيچ وجه، موافق اين جمله نيستيد و عدد 5 به اين معناست كه شما با اين جمله بسيار موافق هستيد.

 

1. مردي كه نياز دارد مورد توجه و اهميت قرار گيرد

....... وقتي شوهرم بيمار مي‌شود، از كار مي‌افتد و نياز به توجه عاطفي دارد.

....... وقتي با تلفن صحبت مي‌كنم يا پشت رايانه هستم، شوهرم لب و لوچه خود را آويزان مي‌كند و در اتاق پرسه مي‌زند.

....... وقتي خانه ريخت و پاش است، با من بحث مي‌كند تا خانه را تميز كنم.

....... شوهرم به من مي‌گويد كه وقتي به او محبت مي‌كنم، آرامش پيدا مي‌كند.

....... امتياز او

 

2. مردي كه نياز دارد از تلاش‌هايش قدرداني و تشكر شود

....... هنگامي كه شوهرم در خانه مشغول انجام دادن كاري مي‌شود اگر تشويقش نكنم خيلي ساكت مي‌شود.

....... به محض اينكه شوهرم به خانه مي‌آيد در مورد تمام موفقيت‌ها و پيشرفت‌هايش در محل كار با من صحبتی كند.

....... او تمام كارهايي را كه انجام مي‌دهد به من نشان مي‌دهد.

....... وقتي شوهرم لباس جديدي را مي‌پوشد كه خودش خريده است بادي به غبغب مي‌اندازد تا من او را ببينم.

....... امتياز او

 

3. مردي كه در بيان عشق و تأسف مشكل دارد

....... شوهرم معمولا به من نمي‌گويد «دوستت دارم» و وقتي هم مي‌‌گويد، به‌نظر مي‌رسد بيان كردن آن برايش راحت نيست.

....... وقتي سعي مي‌كنم بنشينم و درباره احساساتم با شوهرم صحبت كنم او احساس ناآرامي مي‌كند.

....... شوهرم به ندرت مي‌گويد، ببخشيد.

....... شوهرم درك نمي‌كند كه چرا من از دوستانم معذرت‌خواهي مي‌كنم و در چنين مواردي مي‌گويد تو كاري نكرده‌اي كه به خاطر آن متأسف باشي و از آنها عذرخواهي كني.

....... امتياز او

 

4. مردي كه نياز دارد از خانواده‌اش حمايت و حفاظت كند

....... وقتي دوستانم به من زنگ مي‌زنند و مشكلات‌شان را با من در ميان مي‌گذارند شوهرم ناراحت مي‌شود.

....... وقتي مي‌خواهيم با خودروي خودمان رانندگي‌‌هاي طولاني مدت داشته باشيم، شوهرم با كنترل كردن ميزان بنزين، آب و باد لاستيك‌ها از وضعيت سلامت خودرو مطمئن مي‌شود.

....... وقتي هوا برفي است شوهرم زودتر بيدار مي‌شود تا مسير رانندگي يا پياده‌رو را پاك كند يا برف را از روي خودروي من بروبد.

....... شوهرم به داشتن بيمه عمر و بيمه ازكارافتادگي در مواردي كه اتفاقي هم برايش نمي‌افتد، اهميت مي‌دهد.

....... امتياز او

 

ادامه نوشته

بیاموزیم که امید ، زیباست

 

امیدوار بودن,روانشناسی,مشاوره خانواده

 

به کودکانمان بیاموزیم که امید سخت ترین راههای زندگی را هموار می کند و آینده شان را با آموختن امیدواری ، تضمین کنیم.

پدر و کودک

امید یعنی بیاندیشیم، باور داشته باشیم و بدانیم راهی هست که می‌توانیم آنچه را از زندگی می خواهیم بدون در نظر گرفتن چالش ها و موانع پیش روی مان داشته باشیم،گاهی اوقات این اندیشه بهترین نتیجه مطلوب رابه ارمغان می آورد. برای داشتن آینده ای روشن، امیدوار بودن ضرورت دارد و این امر شامل تعیین و اقدام به عملی کردن اهداف است .

امید شامل سه جزء است: باور داشتن ، تعیین هدف و اقدام برای رسیدن به هدف . حال آنکه بدون این سه جزء، امید نمی‌تواند شكل بگیرد.

کودکان را به آینده امیدوار کنیم

آموزش امیدوار بودن در زندگی به کودکان مخصوصا در سنین پایین تر نسبتا آسان است.کودکان در دنیا همه چیز را از آن خود می دانند و خود را مالک جهان می پندارند. ممکن است آموختن امید و صحبت کردن و پذیرش آن برای کودکان بزرگسال مشکل تر باشد ، به خصوص اگر کودکان در خانواده ای زندگی کنند که با اندیشه های منفی وتشویش و اضطراب احاطه شده باشند.

والدین قهرمان کودکان هستند

داستانهای والدین و آنچه آنها برای کودکانشان می گویند سبک و روش آنها را در زندگی تعیین می کند. حال آنکه لازم است، امیدوار بودن را با تعریف کردن مجموعه ای از مثال های خوب به کودکان آموخت. آنها در زندگی بسیاری از موارد را با دیدن و تقلید از پدر و مادر و دیگر بزرگسالان اعم از مادربزرگ و پدربزرگ، برادر و خواهر و هر فرد بالغ که روی آنها نفوذ و تاثیر دارد، می آموزند. اگر پدر و مادر او دائما مضطرب باشند و از زندگی روزمره هراس داشته باشند و به آینده امیدوار نباشند، این احتمال وجود دارد که کودک به همان شیوه، رشد و پرورش پیدا کند. بزرگسالان در خانواده باید یاد بگیرند امیدواری را در زندگی تمرین کنند و الگویی برای کودکانشان باشند. والدین باید یادشان نروند آنها قهرمانان ذهن کودکانشان هستند.

ادامه نوشته

راه کارهای مقابله با ترس از زبان یک روانشناس (در سخنرانی)


ناگهان همه چیز به طرز پیش بینی نشده ای خراب می شود. چراغ های نئون حالتی تهاجمی می یابند و گازهایی که از اگزوز ماشین ها خارج می شود خفه کننده و کشنده به نظر می رسد.
 تعداد ضربان قلب افزایش یافته و تنفس متوقف می شود. گاهی اوقات حتی تا حد از دست دادن هوشیاری به پیش می رود. البته زندگی ادامه خواهد یافت اما از این به بعد ورود به تونل، آسانسور یا هر فضای بسته، غیرممکن خواهد بود... ترس از عنکبوت، سوسک، هواپیما، آتش، دندانپزشک و... امروزه روانکاوان ترس ها را به طرق مختلف طبقه بندی می کنند ترس از فضای بسته، فضاهای بزرگ ترس اجتماعی مثل ترس از صحبت کردن در جمع، ترس از خجالت کشیدن، ترس از تلفن، غذاخوردن در جمع...
 گاهی اوقات این نوع از اضطراب های بی اساس موجب خنده می شود اما باید گفت که شاید بیش از نیمی از مردم از این ترس های بی اساس رنج می برند.
 شکرابی از دانشجویانی است که هیچ علاقه ای به شرکت در فضاهای باز و روبه رو شدن با یک تریبون آزاد را ندارد. وی می گوید: در دانشگاه فرصت های بسیار زیاد -برای شرکت در جمع های دانشجویی و تبادل نظر و فعالیت های جمعی است اما- احساس و نگرانی های بی اساس همیشه مانع پیشرفت در کارها بوده و به نوعی فعالیت هایم را مختل کرده است.
 وی می افزاید: ترس از جمعیت برای افرادی مثل ما به گونه ای پررنگ است که با حضور در یک کلاس یا فضای بزرگ تر میخکوب شده و تمام وجودمان از اضطراب لبریز می شود. یکی دیگر از شهروندان که از کودکی از باد می ترسد عنوان می کند: از کودکی با صدای باد و تکان خوردن درخت سرو حیاط به زیرزمین خانه پناه می بردم و با این که چندین سال از آن دوران گذشته و درخت سرو هم به دلیل ترس های بی اساسم بریده شده اما هنوز با صدای باد علائم ترس و دلهره در چهره ام هویدا می شود.
 به گفته یک روانشناس برای ترس هایی که احتیاج به درمان دارند سه ویژگی را مشخص کرده اند.
 اسلامی توضیح می دهد: احساس اضطراب باید عمیق و به همراه نشانه های خارجی مثل افزایش ضربان قلب، احساس جسم کروی در گلو و عرق سرد باشد. همچنین ترس باید به مدت طولانی وجود داشته و بر خلاف ترس های بی اساس که به مرور زمان ناپدید می شود استمرار یابد.
ویژگی سوم این که فرد مبتلا روزانه با شیء مورد ترس مواجه شده و شیء موجب نگرانی و مانع فعالیت او شود.
 وی می افزاید: ترس بی اساس دیوانگی یا جنون نیست وارتباطی با اختلالات شدید روانی ندارد اما در صورت داشتن این ۳ویژگی فوق مشورت با روانپزشک ضروری به نظر می رسد.
 این کارشناس مثال می زند: افرادی که از آب می ترسند به هیچ قیمتی حاضر به فرو کردن سر خود در آب نیستند و این اضطراب عموما در کنار استخرها در هنگام آموزش مربی به شاگردان بیشتر محسوس است.
 به گفته وی منشاء این گونه ترس همیشه در خطرهایی است که وجود واقعی داشته و ریشه آن در مکانیسم های دفاعی می باشد.
 وی میراث ژنتیک ما را مسئول ترس های موجود درونی عنوان می کند و می گوید: در سیر تکامل نوع بشر انسان همواره ترس را با خود داشته و برخی از انواع این ترس های بی اساس در همه افراد وجود داشته اما در اشخاص مختلف درجات متفاوتی را دارد.
 این روانشناس در خصوص ترس از فضاهای بسته نیز توضیح می دهد: افرادی که به این ترس مبتلا هستند راهروی پشت بام و اتاق تاریک برایشان غیرقابل تحمل است و صرف فکر کردن در مورد آن علائم دلهره را ظاهر و اضطراب را شکل می دهد، به طوری که فرد دارای حراس بی اساس و در آرزوی فرار بوده و میخکوب بر جای می ماند.
 وی در خصوص داروهای دارای اثر درمانی می گوید: داروهای ضد افسردگی اثر درمانی خود را در مرحله خاصی که مربوط به حالت افسردگی و یا اضطراب است اعمال می کنند و زمانی که این مرحله سپری شد به آسانی و بدون نگرانی از ایجاد وابستگی می توان مصرف آن ها را قطع کرد ضمن این که به رغم موثر بودن درمان دارویی این نوع درمان شانس عود را کاهش نمی دهد.
 وی همچنین به ریشه ترس در فرضیات ژنتیکی اشاره می کند و می گوید: حواس یک نوع بیماری ارثی است که از والدین منتقل شده و ریشه در آشفتگی های روانی و اضطراب آنان در نزد فرزندان دارد. طبق مثال وی مادری که از خیابان ترس دارد فرزند خود را به همراه خود برده و به او قوت قلب می بخشد اما رفتار نامتعادل مادر شرایطی غیرطبیعی را برای کودک به وجود آورده به طوری که کودک ترس پنهانی مادر را درک می کند.
 این کارشناس روانشناسی در خصوص فضای باز اجتماعی می افزاید: اصولا ترس از جمعیت و مکان های بزرگ برای فرد بیمار نوعی زندان محسوب شده به طوری که عواقب این اضطراب می تواند به چشم پوشی از دنیای بیرون و به نوعی انزوا و گوشه نشینی بینجامد.
اسلامی با اشاره به این که این گونه افراد هیچ گاه بدون همراه از منزل خارج نشده و همیشه بهانه های مختلفی برای خارج نشدن از خانه دارند می گوید: این ترس ها از سوی پزشکان جدی بوده و در صورت عدم کنترل می تواند زندگی فرد را مختل کند.


روزنامه خراسان

غلبه بر استرس  در سخنرانی

ترس های یک سخنران  را بطور کلی به دو دسته می توان تقسیم کرد:

1)عصبیت ناشی از انجام دادن یک کار پر هیجان برای بار اول.

مثل پریدن یا شیرجه از یک مکان.این عصبیت تدوام چندانی ندارد و با تکرار از بین می رود.در مورد این ترس ها این تکنیک قدیمی را از یاد نبرید :برای غلبه بر ترس ها ،بهترین کار انجام دادن همان کاری است که از آن می ترسید.

2)ترس و تنش دائمی از انجام دادن یک کار.شاید جالب باشد که بدانید بسیاری از هنرپیشگان کار کشته هم هنوز وقتی روی صحنه می روند ترس دارند.این ترس خودش را بصورت افزایش ضربان قلب،نفس کم آوردن ،ضعف جسمانی ،لرزش دستان و غیره نشان می دهد.بروز یک همچین علائمی تا حدودی عادی است و همه دچار آن می شوند ولی نکته مهم غلبه بر آن ها و مسلط شدن برخود است.

نکته مهمی که با تجربه دریافتم این است که اگر این استرس را نداشته باشید به احتمال زیاد سخنرانی خوبی ارائه نخواهید داد!!!

از احساس عصبیت نگران نشوید بلکه اگر این احساس را ندارید باید نگران شوید!

اما چگونه بر ترس ناشی از سخنرانی غلبه کنیم؟

1)چند نفس عمیق می تواند به شما کمک کند تا بتوانید روی خود تسلط بیشتری پیدا کنید.بهتر است دو برابر زمان دم،نفس خود را حبس کنید و سپس آن را به آرامی از طریق دهان بیرون بدهید.

2)بهتر است زودتر از زمان سخنرانی در مکان مورد نظر حاضر شوید تا بتوانید روی جمع تسلط بیشتری پیدا کنید.دیر رسیدن و حتی به موقع رسیدن!می تواند تنش شما را افزایش دهد.

3)از قبل متن سخنرانی خود را آماده کنید و آن را همراه خود داشته باشید.در مطالب آینده به تفصیل در ارتباط با شیوه آماده کردن متن برایتان می نویسم.

4)تا جایی که می توانید روی موضوع سخنرانی خود تسلط بیشتری پیدا کنید.تسلط بیشتر باعث اعتماد به نفس بالاتر می شود.

5)تمرین!تمرین!تمرین! متن سخنرانی را بار ها و بارها بخوانید.سعی کنید آن را بدون استفاده از متن برای حضار فرضی!توضیح دهید.می توانید از دوست نزیک خود کمک بگیرید و متن سخنرانی خود را برای او ارائه دهید.

6)از تریبون استفاده کنید.دست هایتان را به تریبون بگیرید.بدین وسیله می توانید لرزش احتمالی دستتان را کنترل کنید.

7)استفاده از قرص پروپرانولول (10 یا 20) نیم ساعت قبل از سخنرانی می تواند استرس شما را کاهش دهد.(با پزشک مشورت کنید.)

8)از تصویر ذهنی مثبت استفاده کنید.قبل از سخنرانی بارها و بارها خود را تصور کنید که با موفقیت کامل در حال سخنرانی هستید.از تمام حواس خودکمک بگیرید و این تصاویر را با وضوح و بصورت رنگی در ذهن خود به تصویر بکشید.

9)اگر تازه کار هستید،ابتدا برای گروه ها و جمع های کوچک صحبت کنید تا مهارت های سخنرانی خود را تقویت کنید.

در نهایت باید این نکته را بدانید که تقریبا تمامی سخنران برجسته دنیا،شکست های بزرگی را تجربه کرده اند.و از این شکست ها تجربه کسب کرده اند.بقول برایان تریسی برای رسیدن به موفقیت سرعت شکست خوردن خود را دو برابر کنید.

شرایط استجابت دعا

 

1 -  اخلاص   2-  اقبال قلب (حضور قلب )  3-  یقین به استجابت دعا 4 – قطع امید به غیر خدا  5 – توبه از گناه  6 – انجام عمل صالح  7- حالت رقت و گریه  8-  کسب مال حلال و رد مظالم (حق الناس)

آداب دعا

1-  طهارت (با وضو ) .

 2- رو به قبله دعا کردن.

3- مدح وثنای الهی قبل از دعا ( خدا را حمد وثنا کنید پیش از خواستن حاجات)

4- در اول وآخر هر دعا صلوات فرستادن .

 5- اصرار در دعا ( امام صادق (ع) : فرمود بندة مؤمن در حاجت خود از خدا اصرار نمی‌کند مگر این که خداوند حاجت اورا برآورده می‌کند.

6 – روزه و دعا ( در روایات داریم که خداوند شکم خالی را دوست داشته ونور خود را در آن متجلی می‌سازد به همین لحاظ دعای روزه دار مورد قبول درگاه خداوند واقع می‌شود .

 7- قرائت قرآن قبل وبعد از دعا .

امام صادق(ع) : فرمودند کسی که 100آیه از هر جای قرآن بخواند وپس از آن 7 مرتبه (یا الله ) بگوید اگر به سنگ های سخت دعا کند آنها را می‌شکافد .

8- دعا بعد از نماز های واجب .

 9- دعا بعد از دادن صدقه . 10 – دعا بعد از بسم الله

11 – دعا با انگشتر عقیق وفیروزه  امام صادق (ع) به نقل از پیامبر (ص) : خداوند عزوجل فرمودند: من حیا می‌کنم از بنده ای که دستش را بلند کند (برای دعا) و در آن انگشتری نقره از فیروزه باشد . پس من آن دست را محروم بر نگردانم .

12 – پنهان دعا کردن : عبادت سّری وپنها‌نی در مستحبات ارزش بسیار دارد .

خواص سوره ها و آیات قرآنی

1. سورة حمد: امام صادق (ع) : هرصاحب دردی 70  مرتبه سوره حمد را بخواند از آن مرض شفا یابد.

 جهت استجابت دعا : 7 رور روزه بگیرد هرروز حمد را 111 بار بخواند و 111 بار صلوات بفرستد .

جهت تسکین درد : سوره حمد 70 بار خوانده شود.

2. سورة بقره :  ختم آیات 41تا 43 سوره بقره جهت رفع پریشانی : تا 4 روز بعد از نماز صبح هر روز 21 بار بی فاصله بخواند از هلاکت وفلاکت رها شود.

  امام صادق (ع) فرمود : کسی که هنگام مصیبت گفتن ( انا لله وانا اله راجعون ) به او الهام شود بهشت برای او واجب می شود.

 آیة الکرسی جهت برآورده شدن حاجات بسیار مجرب است تا 40 روز پشت سر هم با طهارت وتواضع رو به قبله به عدد کرسی 290 بار تا ( علی العظیم)  بخوانداثر عجیبی دارد.

10 روش برای غلبه بر استرس.......

استرس همیشگی می تواند به قلب آسیب رساند و حتی گرفتگی شریانهای قلبی را تشدید کند. تحقیقات جدید نشان می دهد این شرایط باعث ایجاد برخی از هورمونهای استرس در جریان خون می شود که ضعف سیستم دفاعی بدن را موجب می گردد و ما را در مقابل بیماریهای عفونی مانند سرماخوردگی و آنفلوآنزا آسیب پذیرتر می کند، همین طور ارتباط تنگاتنگی بین بیماریهایی از قبیل سوزش معده و تبخال تا آسم و سرطان با سطوح بالای استرس در بدن وجود دارد. افزایش استرس حتی می تواند افت حافظه را با بالا رفتن سن تشدید کند. ولی نگران نباشید. راه های اثبات شده ای وجود دارند که استرس را از بین می برند. در طول این هفته، روزانه یک روش از تکنیک های پیشنهاد شده را امتحان کنید. بعضی از آنها بهتر از روشهای دیگر اثر می کنند. آنچه مهم است اینست که دو یا سه روش موثر در مورد خودتان را به هنگام افزایش استرس دنبال کنید.

● کاری انجام ندهید

حداقل یک بار در روز، پنج یا ده دقیقه آرام بنشینید و کاری انجام ندهید. به صداهای اطراف، احساستان و هر گونه کششی در گردن، شانه ها، بازوها، سینه و غیره تمرکز کنید.

رابین گیوث، موسس و مدیر مرکز مدیریت استرس مارین می گوید: «این یکی از مشکلترین کارها برای اکثر مردم است. چرا که شدیدا عادت کرده ایم راجع به ارزش کارهایی که انجام می دهیم فکر کنیم. انجام ندادن هیچ کاری یک جنگ واقعی است.» نشستن، به تنهایی ضربان قلب را کاهش می دهد و فشارخون را پائین می آورد، یعنی با دو مورد از آشکارترین تاثیرات استرس مقابله می کند. همچنین دیدگاه شما را عوض می کند و احساس کنترل بر موقعیتها را افزایش می دهد. جیمز کارمودی فیزیولوژیست و مدیر تحقیقات مرکز تکامل ذهن در دانشگاه ماساچوست می گوید: «مطالعات نشان می دهد که موقعیتهای بسیار استرس زا مواردی هستند که نمی توانیم آنها را کنترل کنیم. ما نمی توانیم گذشته را تغییر دهیم، آینده را هم نمی توانیم پیش بینی کنیم.»

● با صدای بلند بخندید

همیشه موضوعی برای خنده در دست داشته باشید، این موضوع می تواند ، مجموعه ای از تکه های طنز مورد علاقه تان، یا صداهای بامزه ای که فرزندتان یا یک دوست از خودش درمی آورد باشد. حتی می توانید چند لحظه در مورد تماشای سریال کمدی مورد علاقه تان فکر کنید. اغلب در طول روز یکی از این موارد را انجام دهید.

لی بارک یک پژوهشگر می گوید: «یکی از موثرترین روش های کاهش استرس شب هنگام اتفاق می افتد، یعنی هنگامی که مشغول تماشای سریال مورد علاقه تان پس از یک روز طولانی هستید. تحقیقات برک در دانشگاه لومالیندا موسسه بهداشت عمومی در کالیفرنیا نشان می دهد که خنده خوب سطوح کورتیزول و اپینفرین هورمون های استرس را کاهش می دهد و سیستم دفاعی بدن را بهبود می بخشد. علاوه بر آن، تاثیرات مفید یک خنده از ته دل و خوب، به مدت ۲۴ ساعت باقی می ماند. برای یادآوری مجدد می توانید آن را برای دوستان خود نیز تعریف کنید.»

● موسیقی گوش دهید

هنگامی که با یک کار دلهره آور مواجه می شوید، به موسیقی گوش فرا دهید - این موسیقی می تواند از نوع کلاسیک، ملی یا جاز باشد - در محل کار هم می توانید از سی دی درایو کامپیوتر خود استفاده کنید تا موسیقی قابل دسترستان باشد. در تحقیقی که در دانشگاه موناش در ویکتوریای استرالیا انجام شد، به دو گروه از دانشجویان گفته شد تا یک نطق شفاهی تهیه کنند. بعضی در سکوت کار کردند، عده ای دیگر به مجموعه موسیقی گوش دادند. استرس باعث افزایش فشارخون و بالا رفتن ضربان قلب کسانی که در سکوت کار می کردند شد، ولیکن در داوطلبانی که در گروه موسیقی بودند، مقادیر فوق ثابت باقی ماند. از طرفی آنها اعلام نمودند که استرس کمتری در ضمن کار احساس کردند.

● مثبت بیندیشید

به شخص یا چیزی که عمیقا مورد علاقه تان است (در هر مکان) از۵ثانیه تا ۵ دقیقه فکر کنید. یا منظره ای از یک تعطیلات آرام را تصور کنید یا عبارتی که باعث ایجاد احساس مثبتی نسبت به خود و جهان اطرافتان می شود را در ذهنتان مرور کنید. به نظر می رسد که فکر کردن همانند پندی از یک کارت تبریک است! شاد فکر کردن و افکار آرامش بخش می تواند با تغییرات فیزیولوژیک که هنگام بوجود آمدن استرس اتفاق می افتند مقابله کند.

● قدم بزنید

از پشت میز، صندلی در هر موقعیتی که هستید ، بلند شوید و ۱۰ دقیقه راه بروید. بسیاری از مردم این حس درونی را دارند که پیاده روی به آرامششان کمک می کند. امروزه دانشمندان در حال اثبات این موضوع هستند. در تحقیقاتی که در دانشکده پزشکی دانشگاه استنفورد در سال ۲۰۰۲ انجام گرفته، محققان اشخاصی را که از بستگان بیمار خود نگهداری می کردند مورد توجه قرار دادند. (این موقعیت به گونه ای است که هرکدام از ما نیز در این شرایط با استرس مواجه می شویم.) در این مورد تحقیقات دانشمندان نشان داد، افرادی که ۴ بار در هفته پیاده روی می کنند استرس کمتری دارند و راحت تر می خوابند. همچنین آزمایشات نشان دادند که فشارخون این افراد در هنگام استرس ثابت باقی می ماند.

● نفس عمیق بکشید

برای پنج دقیقه، تنفس خود را آهسته تر کنید و در حدود۶ بار در دقیقه نفس بکشید. به عبارت دیگر، مدت ۵ ثانیه عمل دم، ۵ ثانیه عمل بازدم انجام دهید.

عموما تمایل داریم که تنفس تند و سطحی داشته باشیم، به خصوص هنگامی که احساس فشار می کنیم. چند نفس عمیق شما را مجبور می کند که شانه های خود را بکشید و ماهیچه های سفت را شل کنید. براساس یک تحقیق بین المللی در سال ۲۰۰۱، تنفس آرام مزایای غیرقابل پیش بینی دیگری نیز دارد.

● با آرامش برخیزید

درست قبل از ترک تختخواب و بلافاصله بعد از اینکه زنگ ساعت در صبح به صدا درآمد،۵ دقیقه برای آرام کردن بدنتان وقت صرف کنید. با منقبض کردن انگشتهای پا شروع کنید، سپس با اختیار خود آنها را شل کنید. بعد در مورد ماهیچه های کف پا و سپس عضله های ساق پا و ران پا و باسن همین کار را انجام دهید.

به طرف بالا این روش را ادامه دهید تا بالاخره با جمع کردن و سپس شل کردن عضله های صورت به آن خاتمه دهید. یک متخصص استرس می گوید: «اگر روز خود را با تنش آغاز کنید، موقعیت ها به گونه ای خواهد بود که تمام روز احساس تنش می کنید. اگر مشکلاتتان را باخود به رختخواب ببرید، احتمالا خواب شما را مختل می کند و این به معنای تنش بیشتر است. تحقیقات نشان می دهد، افرادی که از خواب محروم می شوند، میزان هورمونهای استرس در آنها افزایش پیدا می کند.» او همچنین می گوید: «هر روز خود را، با یک یا دو دقیقه آرامش بخشیدن به خود آغاز کنید و به پایان برسانید.»

 

روشهای غلبه بر استرس...

استرس واکنش فیزیکی بدن به موقعیتهای ناخوشایند به عنوان بخشی جدانشدنی از زندگی انسانها است.تعریف استرس کار بسیار دشواری است زیرا استرس...

 

 

ادامه نوشته

آیا شما از استرس رنج میبرید؟


استرس می تواند مفید یا مخرب باشد اساساً فشارهای روانی متغیرند. همه ما مرتباً وقایع پر استرس را در زندگی روزمره تحمل می کنیم به نظر می رسد باز هم چنین احساسی داریم.
وقایع استرس زا هستند که بر سیستم فیزیولوژیکی بدن تحمیل می شوند و این سیستم را برای سازش تحت فشار قرار می دهند همه ما به روش های مختلفی بر این گونه عوامل غلبه می کنیم . بعضی از افراد قابلیت بیشتری برای مقابله با استرس دارند، در صورتی که بعضی دیگر روش های موثر مقابله با استرس را نیاموخته اند.
لیست زیر شامل فعالیت هایی است که با پیروی از آنها می توانید زندگی آرامتری را در پیش بگیرید:
1-ساعت بیولوژیکی بدنتان را میزان کنید:
این کار به آسانی قابل اجراست . برای میزان کردن ساعت بیولوژیکی بدنتان زندگی خود را قانونمند کنید هر روز سر ساعت معینی بخوابید و برخیزید . اگر پس از گذشت چهل و پنج دقیقه بعد از رفتن به بستر به خواب نرفتید مطالعه کنید و یا خود را با کاری سرگرم کنید ، عاقبت خسته می شوید و به خواب می روید . اگر در کاری که همیشه به صورت قانونمند انجام میدهید تغییری صورت دادید، ساعت بیولوژیکی بدنتان با نیازمندی های کاری شما جور نخواهد بود بدن شما تقریباً سه هفته وقت نیاز دارد که با برنامه جدید تطبیق پیدا کند .اگر بیش از حد استرس دارید سعی کنید از تغییر دادن همزمان چند کار خودداری کنید و یا راه های دیگری را برای غلبه بر استرس در پیش بگیرید.
2-به خودتان استراحت بدهید:
شما باید زمانی را برای استراحت بدنتان تخصیص داده و به مغزتان فرصت بدهید که مجدداً به واکنش های شیمیایی بپردازد.اگر زیاد از حد استرس دارید ممکن است ناشی از خستگی، درد، اضطراب ، بی خوابی ، افسردگی و عدم کسب لذت از فعالیت های روزمره و غیره باشد. باید به بدنتان فرصت بدهید التیام یابد و زمان کلیدی است برای به آرامش رسیدن شما. هر شب قبل از خواب لیستی از کارهای فردا تهیه کنید صبح روز بعد این لیست را به نصف تقلیل دهید و فقط به کاری که نسبت به آن احساس راحتی می کنید بپردازید.
3-زیر بار تعهد سنگین اجتماعی (خارج از توان خود) نروید:
این بدین معناست که یادگیری با هر کار اجتماعی که ممکن است بر استرس شما بیفزاید مخالفت کنید مثلاٌ اجازه بدهید امسال فرد دیگری در مورد تعطیلات برنامه ریزی کند. سعی کنید به جای این که تمام مسئولیت را به عهده بگیرید از تعطیلات لذت ببرید . شما حق دارید که به احتیاجات خود توجه کنید و اجازه ندهید که دیگران در زندگی شما دخالت کنند.
4- هر تغییری را در محیط زندگی خود به تعویق بیاندازید:
به طور کلی تغییر، استرس زاست. محیط زندگی خود را تا زمانی که واقعاً آمادگی ندارید تغییر ندهید. حتی تغییر مکان به یک خانه بزرگتر و یا تاثیرات مثبتی که به همراه بهبود وضع مالی در زندگی روی می دهد، می تواند استرس زا باشد. قبل از هر تغییری ابتدا اطمینان حاصل کنید که آمادگی پذیرفتن مسئولیت جدید را دارید.
5-قند خون خود را متعادل نگاه دارید:
سعی کنید از مواد قندی به عنوان عامل بالا برنده قند خود استفاده نکنید اگر می خواهید میزان قند خونتان را از نوسان (بالا و پایین رفتن) دور نگاه دارید، این کار را با مصرف حبوبات، برنج ، نان و سیب زمینی انجام دهید . این گونه مواد قندی در بدن شکسته می شوند و قند آزاد شده در مدت زمانی طولانی (به طور مناسب) به سر تا سر بدن می رسد. همچنین خوردن مداوم وعده های مختصر غذایی، نوسان قند خون را کاهش میدهد و موجب می شود که در زندگی روزانه تان موثر باشد. بنابراین، تنقلات و خوراکی های مختصر از برنامه غذایی خود حذف نکنید.
6- از ساعاتی که برای کار یا مطالعه اختصاص می دهید بکاهید:
اگر در انجام مسئولیت هایی که به شما محول شده است مشکل دارید یا فکر می کنید از پس آنها بر نمی آیید احتیاج دارید که انرژی از دست رفته بدنتان را جبران کنید . ساعات معینی را برای کار مطالعه برنامه ریزی کنید و مطمئن شوید که تفریح و اوقات فراغت را جزئی از برنامه روزانه خود قرار داده اید.
7- ورزش کنید:
نه تنها ورزش بر احساس سلامتی می افزاید بلکه به شما انرژی می دهد تا بر روزهای پر استرس غلبه کنید . اختصاص ساعاتی در هفته برای ورزش روزانه در زندگی تان ضروری است. ورزش استرس را کاهش می دهد و به شما اجازه می دهد که کارهای روزمره تان را بهتر انجام دهید.
8- اوقات فراغت در نظر بگیرید:
گاهی اوقات صحیح است که بیکار باشیم. برای شروع ، حداقل پانزده دقیقه در روز کاری انجام ندهید این هشت مرحله را در زندگی روزمره تان بگنجانید و دریابید که چگونه از زندگی تان لذت ببرید.

فضیلت و خواص سوره یس

 

یس، و نام های دیگرش «عزیزه؛ معمّه(شامل شونده)، مدافعه قاضیه(دفع کننده برآورده) سی و ششمین سوره قرآن است که مکی و دارای 83 آیه است.

از رسول گرامی اسلام روایت شده قرائت کننده این سوره نزد خداوند شریف خوانده می شود و این سوره برای قاری خود شفاعت می کند.

در روایتی دیگر از ایشان آمده: سوره «یس» در تورات «معمّه: شامل شونده» نام دارد چون خیر دنیا و آخرت را شامل حال قرائت کننده خود می کند و بلاهای دنیا و سختی های آخرت را از او دور می کند.

و نیز «قاضیه: دفع کننده برآورنده» نامیده می شود چون از قاری خود، هر بدی را دفع کرده و همه حاجت های او را روا می کند و قرائت آن سوره پاداشی برابر بیست حج دارد. و گوش سپردن به صدای قرائت آن، معادل با ثواب هزار دینار انفاق در راه خداست.(1)

در فضیلت این سوره از حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم نقل شده: هر کس سوره «یس» را قرائت نماید مانند آن است که ده بار قرآن را ختم نماید(2)

ایشان همچنین فرمودند: هر کس سوره «یس» را برای رضای خدا بخواند خداوند او را خواهد بخشید و اجری همانند 12 ختم قرآن به او خواهد داد و اگر برای مریض در شرف مرگی خوانده شود، به تعداد حروف این سوره 10 فرشته  نزد او به صف شده و برای او استغفار کرده و شاهد قبض روحش بوده و جنازه اش را تشییع می کنند و بر او نماز گزارده و شاهد دفنش هستند(3)

از ابی بصیر روایت شده که حضرت صادق علیه السلام فرمودند: براستی برای هر چیزی قلبی است و قلب قرآن سوره یاسین است هر کس آن را قبل از خواب یا در روز، قبل از آنکه شام شود بخواند در آن روز از محفوظین و بهره مندان باشد تا آنکه شام کند و هر کس در شب قبل از خواب آن را تلاوت کند خداوند بر وی 1000 فرشته بگمارد تا او را از شر بدی و هر شیطان رانده شدهو هر آسیب حفظ کنند و هر گاه در همان روز بمیرد خداوند او را وارد بهشت گرداند و 30 هزار فرشته هنگام غسلش گرد آیند و برای او طلب آمرزش کنند و با استغفار او را مشایعت و بدرقه نمایند تا کنار قبر، و چون او را به قبر برند آن فرشتگان جمله در قبر با وی درآیند و خدا را عبادت کنند و ثواب او را به مرده دهند و قبرش تا هر کجا که چشم ببیند فراخ گردد و از فشار قبر ایمن باشد و همیشه از قبرش تا آسمان نوری تابان باشد تا اینکه خداوند او را از قبر بیرون آرد و چون او را برانگیخت فرشتگان خدا با او هستند و بدرقه اش کنند و با وی به گفتگو پردازند و به رویش لبخند زنند و به هر خیر و نیکی مژده اش دهند تا او را از صراط و میزان بگذرانند و در پایگاه قربی او را بدارند که هیچ مخلوقی را جز مقربان و فرستادگان حق آن مقام و منزلت و قرب را باشد، و وی با پیامبران در آن درگاه نزد خدای تعالی باز ایستد و با غمخواران غم نخورد و با اندوهگینان اندوه نکشد و با زاری کنندگان زاری نکند.

آنگاه خداوند تعالی گوید: ای بنده من شفاعت کن هر که را خواهی ،که شفاعت را درباره همه بپذیرم و حاجت بخواه که هر چه خواهی به تو دهم پس وی حاجت را از خدا بخواهد که برآورده شود و شفاعت کند که پذیرفته گردد و حساب او را چون دیگران نکشند و در آنجا چون دیگران بازداشت نشود و چون از زبونان و خوار شدگان زبون و خوار نگردد و به نکبت گناه و عمل زشتی که از او سر زده گرفتار نشود و برات آزادی او را سر گشاده بدو دهند تا اینکه از درگاه الهی به زیر آید و همه مردم از روی تعجب گویند: «سبحان الله» این بنده را حتی یک گناه نبود او از همدمان محمد صلی الله علیه و آله وسلم خواهد شد.

از جابر جعفی روایت شده که امام باقر علیه السلام فرمودند: هر کس سوره یاسین را در عمر خود یک بار بخواند خداوند به شماره تمام آفریده هایش در این جهان و آن جهان و آنچه در آسمان است به عد هر یک 2000 حسنه در نامه عملش ثبت فرماید و به همین مقدار از گناهان او محو سازد و دچار تنگدستی و زیان و بدهکاری و خانه خرابی نشود و بدبختی و دیوانگی نبیند و مبتلا به جذام و وسواس و دودلی و بیماری های مضر نگردد و خداوند سختی و دشواری مرگ را بر او آسان کند و خود متصدی و مباشر قبض روح او باشد و از جمله کسانی خواهد بود که خداوند فراخی زندگی او را به عهده گرفته و ضامن خوشحالی او هنگام مرگ گردیده و خشنودیش را آخرت تضمین کرده و همه فرشتگان آسمان و زمین را خطاب فرموده که من از بنده راضی هستم پس برای او آمرزش بطلبید.(4)

آثار و برکات سوره

1) آثار دهگانه قرائت سوره یس:

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم به امیرالمؤمنین فرمودند: ای علی! «یس» را بخوان که در آن ده اثر است: هر که آن را قرائت کند:

1) اگر گرسنه باشد سیرگردد؛

2) اگر تشنه باشد، سیراب گردد؛

3) اگر عریان باشد، پوشانیده گردد؛

4) اگر عزب باشد، ازدواج کند؛

 5) اگر ترسان باشد، امنیت یابد؛

6) اگر مریض باشد، عافیت یابد؛

7) اگر زندانی باشد، نجات یابد؛

8) اگر مسافر باشد، در سفرش یاری شود؛

9) نزد میت خوانده نمی شود مگر اینکه خدا بر او آسان گیرد؛

10) اگر گمشده داشته باشد، گمشده اش را پیدا کند.(5)

2) پیدا شدن گمشده

شخصی به امیرالمؤمنین علی علیه السلام عرض کرد: بفرمایید وقتی چیزی یا کسی گم می شود چه باید بکنم؟

حضرت فرمودند: دو رکعت نماز بخوان و در هر دو رکعت بعد از حمد «یس» بخوان و بعد از آن بگو: یا هادی الضالّهِ رُدَّ عَلَیَّ ضالَّتی» ای هدایت کننده گمشدگان، گمشده ام را به من برگردان.

شخص می گوید: من این کار را کردم و بعد از مدتی خداوند گمشده ام را به من برگرداند(6)

3) جهت امنیت یافتن از چشم زخم و شر جن

در کتاب المصباح امده: هر کس سوره «یس» را با خود همراه داشته باشد از چشم زخم و از شر جنیان در امان بوده و خواب های خوش می بیند.(7)

6) داشتن قلبی نیرومند و ذهن قوی

اگر می خواهید قلبی نیرومند و ذهنی قدرتمند داشته باشید به سخن امام صادق علیه السلام عمل کنید که فرمود: هر کس در نهم شعبان سوره «یس» را با گلاب و زعفران نوشته و بنوشد در حفظ و امان خواهد بود و قلبش نیرومند و ذهنش قوی می گردد.(8)

7) برای دیدن پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله وسلم در خواب

در حاشیه زادالمعاد علامه مجلسی آمده جهت دیدن پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلم در خواب، سه شب و هر شب سی مرتبه «آیه 42 یس» را بخواند.(9)

8) رفع فقر

جهت رفع فقر هر بامداد «آیه 68 یس» را قرائت کند.(10)

9) دوای دردها

ادامه نوشته

خلاصه کتاب مرغان شاخسار طرب

.پرندگان خارزار، قصه جنگ انسان است و سرنوشت، قصه جنگ انسان

 است با خودش، قصه جنگ دایم تیرگی و روشنایی است.

پرندگان خارزار از کارزار مرگ و زندگی می گوید و از پیروزی عشق.

پدر بریکاسارت ،کشیش ما، داستان را با برگزاری مراسم عشای ربانی

 در خانه خانم کارسون، پیرزن ثروتمند، در گوشه ای از استرالیا شروع

می کند و در همان مراسم است که بیننده متوجه نظر خاص خانم کارسون به پدر روحانی می شود.

 خانم کارسون عاشق پدر روحانی است و در موقعیتهای مختلف به جلب توجه او می کوشد؛ ولی پدر در مقابل این وسوسه زمینی مقاومت

 می کند.داستان با ورود کلیری ها، خانواده برادر خانم کارسون،

وارد مرحله جدیدی می شود. علاقه شدیدی که بین پدر روحانی و مگی کلیری -دختربچه جذابی که برادرزاده خانم کارسون است

 و از قضا مورد بی توجهی خانواده، خصوصاً مادر خانواده- بوجود می آید، حسادت پیرزن برمی انگیزد، تا آنجا که سعی به دور کردن آن

 دو از یکدیگر می کند؛ لیک ناکام می ماند. او تصمیم به انتقام می گیرد.مگی بزرگ و بزرگ تر می شود

و عشق بین او و پدر روحانی همچنان جاریست.حالا دیگر مگی زن جوانی شده است و عشق بین او و پدر روحانی،

 یعنی عشق ممنوعه. کشیش ها نباید ازدواج کنند، مگر اینکه از کشیش بودن دست بکشند؛ نخستین و سوسه...

 پدر زندگیش را وقف خدا می خواند. نه! او نباید ازدواج کند. خانم کارسون می میرد و پدر برکاسارت را بر سر یک دوراهی بزرگ قرار میدهد؛

او دو وصیت برای پدر به جا می گذارد که در یکی اموالش –به ارزش سیزده میلیون پوند- را به خانواده برادرش بخشیده و در دیگری به کلیسا.

او در نامه ای به پدر نوشته است که او می تواند به اختیار خود یکی از دو وصیت نامه را انتخاب کند. اگر پدر وصیت نامه دوم را انتخاب کند

می تواند بواسطه این ثروت کلان پیشرفت فراوان کند، و این کار را می کند.

 او گرچه روی عشقش به مگی پا می گذارد، به واتیکان می رود، و گرچه مگی مطمئن است که او برمی گردد، در آنجا می ماند،

 تا آنجا که به مقام کاردینالی می رسد. وقتی این خبر به مگی می سد، ناامیدانه ازدواج می کند؛

ازدواجی بدون عشق با مردی که اهل زندگی نیست، و وقتی به اشتباه می خواهد که با یک بچه زندگیش را بهتر کند،

 اختلافش با شوهر به اوج می رسد و شوهر و بچه اش متنفر می شود. پدر برکاسارت همیشه غمی با خود دارد،

 او هنوز مگی را به خاطر دارد؛ پس به توصیه دوستش که از دیدن گل رزی خشک شده لای انجیل او به رازش پی برده است به استرالیا می رود

 و به دیدار مگی که از شوهرش ناامید است.

حاصل دیدارشان دین است؛ پسری که پدر را نمی شناسد و پدر نیز او را. دین نوزده سال بعد علیرغم مخالفت مادر

 به راه پدر می رود. دومین دوراهی؛ ماندن یا رجعت؟!پدر برکاسارت با غمش به قدرت برمی گردد و پیش دوستش به گناه خود اعتراف می کند،

و جواب می شنود که تو با این گناه از گناه بزرگتری که همانا کبر و غرور است، دور شدی. تو یک انسانی و با این گناه هرگز فراموش نخواهی کرد، انسانیتت را.نوزده سال بعد که پدر به استرالیا برمی گردد،

 با اشتیاق پسر مگی -که در واقع پسر خود اوست- برای رفتن به واتیکان و کشیش شدن روبرو می شود

و گرچه مگی به دوری از پیر راضی نیست، او را در این راه یاری می کند تا به مقام کاردینالی برسد.

 چرخ روزگار چنان می گردد که وقتی بعد از پنج سال،

دین قصد بازگشت به خانه می کند، توقفی که در یونان داشته باشد. همین جاست که هنگام شنا در دریا مورد توجه دو دختر جوان قرار می گیرد

 که وقتی می خواهند به او نزدیک شوند طعمه موجها می شوند،

و او قصد کمک به آنها می کند، ولی خود غرق می شود.مگی که دیگر سنی از او گذشته است، تمام سختیها را فراموش کرده،

پسر را انتظار می کشد، ولی خبر مرگ پسر را می شنود و با پدر برکاسارت روبرو می شود که برای اجرای مراسم تدفین آمده است.

مگی که پدر برکاسارت او را چون رزی می دانست،

 در این آخرین بزنگاه خار خود آشکار می کند و پرده از راز پسرشان دین برمی دارد.

رازی که پدر روحانی طاقت شنیدنش را نمی یارد…..

رافع غم باشیم

 


تا توانی رفع غم از چهره ی غمناک کن

در جهان گریاندن آسان است

اشکی پاک کن 


عکس

با اجازه

از دوستان خوبم

کد عبور

لازم است

.

.

.

.

 

ادامه نوشته

رابطه شادی با انتظارات ما


هرچه انتظارات ما بیشتر می‌شود ادراک ما از شادی واقعی کمتر می‌شود. به همین دلیل افراد زیاده خواه و متکبر همیشه غمگین تر از دیگرانند. یک دلیل ترشرویی اینها، همان غمی است که در دل دارند.

یک نوجوان که تمام آرزویش قبولی در کنکور است وقتی وارد دانشگاه می‌شود چند صباحی واقعا خوشحال است اما خیلی زود با دوستانی آشنا می‌شود که از لحاظ رفاه در سطح بالاتری از او قرار دارند.

تلاش او برای رسیدن به دوستانش در شرایطی که اوضاع مالی خوبی ندارد آغاز می‌شود. انتظارات او هر روز بیشتر می‌شود و شادی او به تناسب انتظارات براورده نشده‌اش کاهش می‌یابد. دیگر عجیب نیست اگر او را جوانی افسرده و سرخورده و احتمالا گرفتار برخی آسیب‌های اجتماعی ببینیم در حالیکه انتظار چیز دیگری از او داشتیم.

رابطه شادی با طرز فکر


شادی هر خانواده در گرو طرز فکر اعضای خانواده یا لااقل مدیر خانواده است. اگر عاشق طبیعت و آرامش باشید از زندگی کردن در یک خانه بزرگ در روستایی سرسبز بسیار لذت خواهید برد، اگر چه میلیون‌ها نفر به رایگان هم زندگی در آن روستا را قبول نکنند. اما اگر عاشق تیپ و ظاهر زندگی در کلان شهرها باشید اما ساکن روستا باشید، چه بسا خودتان را بدبخت بدانید که در این صورت همواره احساسات موازی با بدبختی را تجربه خواهید کرد. بنابراین برای شاد زندگی کردن باید زندگی‌ای هماهنگ با اندیشه خودمان بسازیم. البته اگر اندیشه ای منطقی و بر اساس واقع بینی داشته باشیم. اما اگر اندیشه ما رویایی و دست نیافتنی است، بهتر است اندیشه را بر اساس زندگی‌مان تغییر دهیم.

در یک زندان دو نفر زندانی شدند، یکی از آن دو همان طور که انتظار می‌رفت دائم در غم و اندوه غوطه‌ور بود و حسرت می‌خورد، اما دیگری به طرز عجیبی خوشحال بود. می‌گفت خیلی برایم جالب است که بدانم محیط زندان چه جور جاییست و زندانی‌ها چطور زندگی می‌کنند. می‌خواهم در این فرصتی که دارم صبر و تحملم را زیاد کنم و چیزهایی زیادی از زندان یاد بگیرم. می‌ترسم زود از اینجا بروم.

وقتی یک زندانی می‌تواند از زندگی در زندان احساس خوشبختی کند ما چگونه نمی‌توانیم با کمی بالا و پایین زندگی کنار بیاییم و آن را زیبا و جالب بیابیم؟ چیزی که ما را غمگین می‌کند طرز فکر خاص ماست که می‌توانیم آن را تغییر دهیم که کار چندان سختی نیست.

اگر تمام غصه‌ها و موانع شادی در زندگی شما این است که در شهری دور از پدر و مادرتان زندگی می‌کنید، یک لحظه تجدید نظر کنید و طور دیگری بیندیشید و به زندگی نگاه کنید.

هیچ کس جز خدا از آینده ما خبر ندارد. فکر کنید به طرزی عجیب و غیر قابل پیش‌بینی قرار است به زودی به شهر آباء و اجدادیتان بازگردید اما یک مدت کوتاهی در این شهر هستید تا با مردم، فرهنگ و امکانات اینجا آشنا شوید. قرار است اینجا هنری بیاموزید یا ... ؛ اکنون با خیال راحت و با علاقه ،از این فرصت استفاده کنید. خواهید دید با تغییر فکرتان، غمهایتان خیلی زود به شادی و امید تبدیل خواهند شد. چه بسا نظرتان به کلی عوض شود.

رابطه شادی با هدف زندگی


هدف زندگی شما هر چه که باشد، احساساتتان با آن هماهنگ خواهد شد. هر چه هدف موجد آرامش و امیدهای پایدار باشد شادی آن خانواده عمیق‌تر خواهد بود. از این قائده یک چیز مستثناست و آن وقتی است که هدف یک خانواده خوشگذرانی محض باشد.

خانواده‌های صرفاً خوشگذران نمی‌توانند به شادی واقعی دست پیدا کنند. شادی غیر از خوشگذرانی است. شاید برای شما هم اتفاق افتاده باشد که از پنجره یک هتل چند ستاره به منظره‌ای زیبا خیره شده باشید اما احساس دلتنگی و افسردگی حالتان را دگرگون کرده باشد. یا روزی را تجربه کرده باشید که تمام وقت در سینما و پارک و سفر گذرانده باشید، اما شب با غصه‌ای که نمی‌دانید از کجاست به خواب رفته باشید.

خوشی و خوشگذرانی قانون عجیبی دارد. اگر آن را هدف زندگی‌ات قرار دهی و به دنبالش بگردی، به طرز عجیبی نایاب می‌شود. اما اگر به کار و فعالیتی هدفمند، مشغول شوی، ناگاه در حین فعالیت، متوجه می‌شوی که در حال و وضعیت واقعاً خوشی غوطه ور شده‌ای.

خانواده‌هایی که هدفشان یا ارزش‌های حاکم در آنها، چیزهایی مثل مال‌ اندوزی و از این قبیل باشد هم، هیچ گاه طعم شادی واقعی را درک نخواهند کرد. این یک شعار نیست یک واقعیت ملموس است. وقتی مال اندوزی در خانواده‌ای ارزش و هدف شد، تمام انرژی‌های آن خانواده برای رسیدن به این هدف بسیج خواهد شد و این هدف یعنی مال اندوزی، اعضای خانواده را چنان سرگرم خود خواهد نمود که آنها را از درک لذت‌های زندگی غافل می‌کند.

اعضای این خانواده‌ها همواره خوشبختی را در آینده‌ای می‌بینند که هیچ وقت به آن نخواهند رسید. اکثر این افراد ابتدائاً هدفشان از مال اندوزی، ایجاد رفاه برای زندگی است اما بعد از مدتی به این روش عادت می‌کنند و دیگر هدفی ندارند و فقط طبق عادت به مال اندوزی ادامه می‌دهند. در هر حال تنها لذتی که اینها درک می‌کنند همان لذت مال اندوزی است که همواره با غم از دست دادن و ضرر کردن، و حرص بیشتر داشتن، مخلوط است.

 

حمام کردن هم راه و روش دارد!

 
 
شايد با خودتان بگوييد مگر حمام كردن هم اصول و قواعد دارد؛ ديگر رفتن زير دوش و شامپو كردن مو را همه ما از دوران كودكي ياد گرفته ايم۰
افکارنیوز_ نكته جالب اينجاست كه همين روش ساده نيز گاهي ممكن است براي ما اسباب دردسر شود چرا كه حمام درست باعث سلامت روح و جسم مي شود اما حمام اشتباه ممكن است ما را دچار گمراهي كند. اگر مي پرسيد چه طور و چگونه با ما همراه شويد.

● دور كيسه را خط بكشيد
كيسه و سفيدآب براي پوست به هيچ وجه مفيد نيستند، چرا كه باورهايي كه درباره آن در فرهنگ ما وجود دارد، غلط هستند. چرا كه ما با كيسه كشيدن مي خواهيم به زور طبقه سطحي پوست را كه لايه شاخي نام دارد، از سطح پوست برداريم. خيلي ها وقتي به اصطلاح با كيسه چرك مي كنند، تصور مي كنند اين چرك ها هستند كه از پوست خارج شده اند، در حاليكه اين لايه از پوست است كه شما به زور كنده ايد. وجود لايه شاخي پوست كه سطح آن را مي پوشاند و لايه اي مرده از سلول هاي پوستي است، براي حفاظت لايه هاي زيرين پوست كه زنده اند لازم است.

ادامه نوشته

پراید خوبه برای سفر کردن یا....................

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

ادامه نوشته

برای تفریح بریم کجا؟

بزرگترین کشتی تفریحی جهان


 

بزرگترین کشتی تفریحی جهان؟

آبرويی که از اين ملت رفت

 
 
 
در پارک ملت برای تهیه بزرگترین ساندویچ شتر مرغ دنیا - جهت ثبت در کتاب رکوردها – مراسمی برپا شد.
ولی ملت نرده ها را شکستند و ساندویچ روغارت کردند.
آیا این عمل در نتیجه گرسنگیست؟
  نه بلکه در نتیجه نابود شدن فرهنگ اجتماعی و شخصیت فردی است. زیرا افراد حاضر در پارک ملت نه گرسنه بودند، نه محتاج و نه بیسواد.
ملتی که تاریخش توسط دشمن وارونه شود، فرهنگ ملت غالب بر او چپانده شود (چه عربی و چه غربی)، بر دشمنان خود احترام و قهرمانان خود را تکفیر کنند و دم نزنند این خواهد شد که شده.
بیچاره افرادی که تمام انرژی شون رو برای فرهنگ سازی و وجهه سازی برای این ملت بی شعور کردن

این هم عکس معنادار رویترز و مقاله مضحکی که برایمان نوشتند:
 
 
image00111.jpg

 دو تا آدرس برای اطلاعات و تصاویر بیشتر:

http://gourmand.blogfa.com/post-467.aspx

http://www.samanhodaie.mihanblog.com/post/78
 
به ایمیل کردن این پست ادامه بدین تا شاید برسه به دست اون احمقهای بی فرهنگی که بخاطر یه تیکه نون و گوشت با آبروی ملتی بازی کردن
 

اطاعت شيعه  

 
قال ابوجعفر الباقر عليه السلام :

 شيعَتُنَا مَنْ‏ أَطَاعَ‏ اللَّهَ‏.


شيعه كسى است كه اطاعت امر خداوند متعال مى كند.

 

كشف الغمة في معرفة الأئمة (ط - القديمة) ؛ ج‏2 ؛ ص133



شيعه ما در حقيقت پيرو امر خداست

 

گر نباشد پيرو امر خدا از ما جداست


بهر ما جز راه حق راه ديگر در پيش نيست

 

هر كه باشد شيعه ما در دلش ‍ تشويش نيست

سخنان نیکو......

خدا میداند چه کسی به زندگی شما تعلق دارد و چه کسی ندارد اعتماد کنید وبگذریدهرکه قرار باشد بماند همیشه خواهد ماند..

 

خداوند برای هرچیز که اجازه اتفاق افتادنش را میدهد دلیلی دارد..ممکن است ما هرگز نتوانیم حکمتش را درک کنیم..اما باید به اراده و خواست او اعتماد کنیم..

 

بخشیدن کسی آسان است اما اینکه بتوان دوباره به او اعتماد کرد داستان کاملا متفاوتی است..

 

وقت خود را بیهوده تلف توضیح دادن نکنید..مردم فقط آِنچه را دوست دارند بشنوند میشنوند..

کاش میفهمیدی..

قهر میکنم تا دستم را محکمتر

بگیری و بلندتر بگویی:

بمان..

نه اینکه شانه بالا بیندازی و

آرام بگویی:

هرطور راحتی..!

یا امام رضا ع

بنویسید به روی قبرو به روی کفنم
عاقلا دیوونه امام رضا منم منم

السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا المرتضی

اَللّهُمَ صَلِّ عَلی عَلی ابنِ موسَی الرِّضَا المُرتِضی

الاِمامِ التَّقی النَّقی وَ حُجَتِکَ عَلی مَن فَوقَ الاَرضِ
وَ مَن تَحتَ الثَّری الصِّدّیق الشَّهیدِ
صَلوهً کَثیرَهً تامَهً زاکِیهً
مُتِواصِلَهً مُتَواتِرَهً مُتَرادِفَهً
کَافَضلِ ما صَلّیتَ عَلی اَحَدٍ مِن اَولیائِک

♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦

رحلت حضرت رسول اکرم محمد مصطفی (ص) و شهادت امام حسن مجتبی (ع) و امام رضا (ع) تسلیت باد


تسخیر با محبت....

چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند  مهربانی اوست ، نه سیمای زیبایش

 

واریس (varicose)

واریس (varicose)

 واريس عبارت‌است از وريدهاي گشادشده وطویل، پيچ خورده‌ که بيشتر درنواحی اندام‌هاي تحتاني دیده می شوند.

وريدهاي واريسي به طور معمول با نماي پيچ خورده و برجستگي سطحي در اندام‌هاي تحتاني شناخته مي‌شوند.وريدهای واریسی درنواحی دیگرنیزمی تواند ایجاد شود مثلاً  در وولو(ناحیه تناسلی زنان)، طناب‌هاي اسپرماتيک بیضه مردان (واريکوسل)، رکتوم (هموروييد) و مري (واريس‌هاي مري) نيز يافت مي‌شوند.دراین مبحث به وريدهاي واريسي دراندامهای تحتانی که مشکل شايعي هستند پرداخته می شود.  در مجموع اين وريدهای واریسی در 20-10 درصد از مردان و 33-25 درصد از زنان يافت مي‌شوند.


علت ایجاد وریدهای واریسی

علت اصلی بروز وريدهاي واريسي نامعلوم است ولي میتوان علت آن را چند عاملي دانست
،عوامل موثر در ایجاد وریدهای واریسی ممکن است شامل اين موارد باشد: 
1- ضعف ديواره‌هاي عروق وریدی

ادامه نوشته

کمردرد مزمن

ارزيابي و اصول درمان  کمردرد مزمن


کمردرد مزمن، مشکلي شايع  است. وعلل بروز کمردرد،  در يکي از گروه‌هاي زير قرار مي گيرد: 1- کمردرد غيراختصاصي، 2- کمردرد ناشي از راديکولوپاتي يا تنگي کانال نخاع، 3- کمردرد ارجاعي ناشي از منشا غيرنخاعي يا 4- کمردرد ناشي از ساير علل مشخص نخاعي.

 حملات حاد کمردرد معمولا خودمحدود شونده هستند. بيماران مبتلا به درد پايدار يا نوسان‌کننده که بيش از 3 ماه طول بکشد، دچار کمردرد مزمن تعريف مي‌شوند. بيماران مبتلا به کمردرد مزمن بيشتر احتمال دارد که براي دردشان به يک پزشک خانواده مراجعه کنند تا به ارتوپد و متخصص طب فيزيکي  و کايروپراکتيک . اثر اقتصادي کمردرد مزمن ناشي از طولاني شدن افت کارکرد است که به کاهش بهره‌وري کاري، هزينه‌هاي درمان و هزينه‌هاي مربوط به ناتواني مي‌انجامد.


ارزيابي

ارزيابي اوليه  بيماران مبتلا به کمردرد مزمن بايد در راستاي قرار دادن بيماران در يکي از گروه‌هاي زير باشد: 1- کمردرد غيراختصاصي، 2- کمردرد ناشي از راديکولوپاتي يا تنگي کانال نخاعي، 3- کمردرد ارجاعي از منشا غيرنخاعي يا 4-کمردرد ناشي از ساير علل مشخص نخاعي .

ادامه نوشته

مهندسین بی مدرک.....


http://sorisomail.com/img/1274604173215.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173673.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173200.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173434.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173590.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173723.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173808.jpg



http://sorisomail.com/img/1274604173906.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173728.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173849.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173894.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173791.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173641.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173379.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173367.jpg

http://sorisomail.com/img/1274604173190.jpg
 
 
 





 

که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن

همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن

زمدینه تا به کعبه سرو پا برهنه رفتن

دولب از برای لبیک به وظیفه باز کردن

به مساجدو معابد همه اعتکاف جستن

ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن

شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن

ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن

به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر نباشد

که به روی ناامیدی در بسته باز کردن

«شیخ بهایی»

تنهايي ام ر ا دوست دارم ... !!

 

تنهایی ام را دوست دارم

خوش لحظه هایی است... !!

ميروم آرام و آهسته در سكوت

بي حرف ، بي صدا ، بي نگاه

تا كسي نبيند، نشنود ، و نگويد احساسم را...!!!

عادت دارم برگهاي سفيد بي متن دفترم را ورق بزنم

عادت دارم در تنهايي زيرسقف آسمان قدم بزنم

عادت دارم در رویاهایم غرق شوم و فریاد بزنم

تنهايي ام را دوست دارم .... !!!

مي ترسم از خودم ، از تو ،‌از تمام آدمها

مي ترسم از نگاههای نامهربان

مي ترسم از فرياد بدون پاسخ

می ترسم از گریه بدون نوازش

مي ترسم از سكوت بی پایان .... !!!

اما... !! تنهايي ام ر ا دوست دارم ... !!

در این سکوت و تنهایی

می نویسم ....

از خودم ، از تنهايي ام ، از عشق... !!!!

تنهايي ام ر ا دوست دارم ... !!

 

تنهایی ام را دوست دارم

خوش لحظه هایی است... !!

ميروم آرام و آهسته در سكوت

بي حرف ، بي صدا ، بي نگاه

تا كسي نبيند، نشنود ، و نگويد احساسم را...!!!

عادت دارم برگهاي سفيد بي متن دفترم را ورق بزنم

عادت دارم در تنهايي زيرسقف آسمان قدم بزنم

عادت دارم در رویاهایم غرق شوم و فریاد بزنم

تنهايي ام را دوست دارم .... !!!

مي ترسم از خودم ، از تو ،‌از تمام آدمها

مي ترسم از نگاههای نامهربان

مي ترسم از فرياد بدون پاسخ

می ترسم از گریه بدون نوازش

مي ترسم از سكوت بی پایان .... !!!

اما... !! تنهايي ام ر ا دوست دارم ... !!

در این سکوت و تنهایی

می نویسم ....

از خودم ، از تنهايي ام ، از عشق... !!!!

رفاقت ... !!!!

رفاقت ... !!!!

 قصه ی تلخی است که از نامش گریزانم

دلم عجيب گرفته است

سنگيني زيادي رو ي قلبم احساس مي كنم

حق دارد ... دلم ... !!!

آنقدر به بازيش گرفته اند

كه ديگر تواني برايش باقي نمانده است

گاهي فكر مي كنم اي كاش احساسي نداشتم

اي كاش دوستي نداشتم

اي كاش هميشه تنها مي ماندم

اي كاش دوستانم اينقدر گرگ صفت نبودند

رفاقت و اين همه پستي

رفاقت و اين همه دروغ

رفاقت و اين همه كثافت

رفاقت و اين همه نامردي

نمي دانستم گرگها معناي رفاقت را نمي دانند

اين گرگهاي انسان نمارا چه به رفاقت و دوستي... !!!

پست تر و هرزه ترو دريده تر از هر حيوان وحشي اند

اين انسانهاي دوست نما ... !!!

( سنگ صبور )

امید به خدا......

چقدر زیبا گفت مترسک :

وقتی نمی توان و نمی شود رفت

همین یک پا هم اضافی است ...!!!

سلام بهترين رفتار

قال رسول الله صلّي اللّه عليه و آله: الا اخبركم بخير اخلاق اهل الدنيا و الاخرة؟ قالوا: بلي يا رسول الله فقال: افشأ السلام في العالم. (بحار / 76 / 12)

پيامبر [در جمع ياران خود] فرمودند: مي‌خواهيد بهترين خلقي كه اهل دنيا و آخرت مي‌توانند داشته باشند را به شما معرفي كنم؟ همه گفتند بله. و پيامبر فرمودند: آشكارا سلام كردن!

Real love


Girl, girl I'm goin' outta my mind
And even though I don't really know you
I must've been runnin' outta time
I'm waiting for the moment I can show you
And baby girl I want you to know
I'm watching you go
I'm watching you pass me by
It's real love that you don't know about

Baby I was there all alone
When you'd be doin things i would watch you
I picture you and me all alone
I'm wishing you was someone i can talk to
I gotta get you out of my head
But baby girl I gotta see you once again, again
It's real love that you don't know about


(Every night and now) when I go to sleep
I couldn't stop dreaming about you
Your love has got me feeling kinda weak
I really can't see me without you
And now you're runnin' round in my head
I'm never gonna let you slip away again
It's real love that you don't know about

Every now and then when I want you
I wish that I could tell you that I want you
If I could have the chance to talk wit cha
If I could have the chance to walk wit cha
Then I would stop holding it in
And never have to go through this again, again
It's real love that you don't know about


Today when I saw you alone
I knew I had to come up and approach you
Cuz girl I really gotta let you know
All about the things you made me go through
And now she lookin' at me in the eye
And now you got me hopin' I ain't dreamin' again,

Again
It's real love that you don't know about


You're the one that I want and no one can take

It from me
No, no, no, no, no
Even though I don't really know you
I got a lot of love I wanna show you
And you'd be right there in front of me
I can see you passin' in front of me
No, no, no
Girl I need your love
Baby I need your love

امید.....

تمام راه را هم كه اشتباه رفته باشم

هنوز شوق رسيدنم

زنده نگه ميدارد...

 و این که خدایی هست....


نگاهت مي كنم

دستم را دراز مي كنم
دستانت فراري مي شوند
خودت دور
از نوازش هم مي هراسي
قول داده اي به اعتقادت...شايد

نگاهت مي كنم
تنت يخ مي كند آب مي شوي مي ريزي
رهايت مي كنم
برمي گردم عقب عقب تر خيلي عقب تر

آرام مي بوسمت از اين دورها
چشمانت را كه ببندي حس ميكني
طعمش را

+18

کد

.

.

.

.

.

.

 

ادامه نوشته

ما.....

من

و

 تو

و

دیگر

هیچ

.

.

.

 

جک.....

ﺧﺎﻧﻤﻪ ﺳﺮ ﻗﺒﺮﻩ ﺷﻮﻫﺮﺵ ﺯﺍﺭ ﻣﯿﺰﺩﻩ:


ﺩﺧﺘﺮﺍﺕ ﮐﻔﺶ ﻧﺪﺍﺭﻥ,ﭘﺴﺮﺕ ﻟﺒﺎﺱ ﮔﺮﻡ


ﻧﺪﺍﺭﻩ,ﺧﻮﺩﻡ ﻫﯿﭽﯽ ﻧﺪﺍﺭﻡ;


ﺁﺑﺎﺩﺍﻧﯿﻪ ﺭﺩ ﻣﯿﺸﻪ ﻣﯿﮕﻪ ﻭﻟﮏ ﺍﯾﻦ ﺑﺪﺑﺨﺖ


ﻣﺮﺩﻩ ﯾﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺩﺑﯽ ﺟﻧﺲ ﺑﯿﺎﺭﻩ!!!؟


28 صفر .......

رحلت پیامبر اکرم(ص) و امام حسن مجتبی(ع) و آفتاب هشتم امامت

حضرت علی ابن موسی الرضا(ع) تسلیت باد

اس ام اس رحلت حضرت محمد (ص) - www.RadsMs.com

من عاشق این دستام....

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم

 

 

 

 

 

بیا تا قدر یکدیگر بدانیم


ندانستیم اگر، از سر بدانیم

بیا اولاد آدم را از این پس


همان اعضای یک پیکر بدانیم



نه اینکه دیگران را بدترین عضو


و خود را کاملاً جیگر بدانیم



نه اینکه خلق را در آفرینش


مس و خود را فقط گوهر بدانیم



چرا خود را قشنگ و دیگران را


شبیه خرس یا عنتر بدانیم ؟



چرا در بین کلّ خواستگاران


فقط خر پول را شوهر بدانیم



و اموال پدر زن را چرا از


صفات خوب یک همسر بدانیم



درست است اینکه خود را فیلسوف و


خلایق را تماماً خر بدانیم؟



چرا هر صحبتی را زرت و پرت و


کلام خویش را محشر بدانیم



چرا در هر هنر یا حرفه، خود را


وجودی کاملاً برتر بدانیم



بس است اینقدر هی فیس و افاده


بیا تا قدر یک دیگر بدانیم

 

آخرين زنگ خدا كي مي خوره ؟

 

 


خدا می داند، ولی ...


آن روزکه آخرین زنگ دنیا می خورد دیگرنه می شود تقلب کرد


ونه می شود سر شخصی را کلاه گذاشت


آن روز تازه می فهمیم دنیا با همه بزرگی اش از یک جلسه


امتحان مدرسه هم کوچکتر بود!


وآن روز تازه می فهمیم که زندگی عجب سوال سختی بود


سوالی که بیش از یکبار نمی توان به آن پاسخ داد


خدا کند آن روز که آخرین زنگ دنیا میخورد،


روی تخته سیاه قیامت اسم ما را در لیست خوب ها بنویسند



خدا کند حواسمان بوده باشد و زنگهای تفریح


آنقدر در حیاط نمانده باشیم که حیات را از یاد برده باشیم


خدا کند که دفتر زندگیمان را زیبا جلد کرده باشیم


و سعی ما بر این بوده باشد که نیکی ها و خوبی ها را در آن نقاشی کنیم


و بدانیم که دفتر دنیا چرک نویسی بیش نیست


چرا که ترسیم عشق حقیقی در دفتری دیگر است 

سلام باران

 




سلام باران


با آنکه زاده ابری سیاه و دلتنگ هستی


اما چه با طراوت و روح انگیزی!


با دیدنت فهمیدم می‌توان از


دل سیاهی سفیدی نیز طلوع کند


همانطور که از شب روز زاده می‌شود


پس ایمان دارم از دل این دلتنگی‌های امروزم


نظاره‌گر فردایی روشن خواهم بود


پروردگارا

 

بر من نظر كن..

اما نه به اندازه ي ارزش ولياقتم زيرا ازآن بي بهره ام..

بلكه به اندازه ي عشقم، به اندازه ي اشتياقم،


به اندازه ي نيازم


نه نياز به آسايش

نياز به رسيدن...

توجهم كن و فراموشم مكن

نه به اندازه ي عشق ونيازم ،زيرا بسيار ناچيز است

بلكه به اندازه ي كرامت ورحمتت


ياريم كن..

نه به اندازه ي استحقاقم،بلكه به اندازه ي مهرورافتت

اي بخشاينده ي گناهان

نبخشاي خطاي كوچكم را

زيرا بخشايشت گستاخم مي كند




وبه من جسارت انجام گناهان بزرگتررا مي دهد.


عذابم ده و مجازاتم كن



بسيار بيشتر از گناهم

اما بسيار كمتر ازخشمت

زيرا هنگام خشم رها مي كني مرا تانابود شوم..

وهنگام خرسندي با مهرباني مجازات مي كني



مرا كه تا فرصتي باقيست برگردم

تنبيه تورا بخششت مي دانم وآن را بسياردوست مي دارم..

صبر ده مرا....بيشتراز دردم

و درد ده مرا....كمتر از صبرم

آنقدربرصبر من بيفزاي تا غلبه كند برهردردي..

آنگونه كه حتي دردشوارترين لحظات قلبم آرام

وخشنود باشد

خشنود باش از من با آن كه مستحق خشمم


آمين يا رب العالمين...


مطلب روز یاهو

The Femina Miss India 2013 Calendar was launched recently amidst much celebration. The calendar features contestants and winners of PFMI and has some oomph and glamour to the upcoming year.

© BCCL

1. The Femina Miss India 2013 calendar was launched in Goa.

.

ادامه نوشته

حرمت دست پدر و مادر.....

فــــــــــــــرزندم : حرمت دست های پینه بسته ام را نگه دار روزی همین دست ها نان آور خانه ای و در دست های معشوقی بوده است و این است رسم روزگار....................

bipfa_424767_334866046564782_100707196647336_1006207_229307742_n.jpg - فــــــــــــــرزندم : حرمت دست های پینه بسته ام را نگه دار روزی همین دست ها نان آور خانه ای و در دست های معشوقی بوده است و این است رسم روزگار....................
 

املای عشق.........

ما واسه صداهای کاملا مشابه، حروف مختلف داریم.
واسه این صدا ۲ تا حرف داریم: ت، ط
واسه این ۲ تا: هـ، ح
واسه این ۲ تا: ق، غ
واسه این ۲ تا: ء، ع
واسه این ۳ تا: ث، س، ص
و واسه این ۴ تا: ز، ذ، ض، ظ
این یعنی:
«شیشه» رو نمی‌شه غلط نوشت
«دوغ» رو می‌شه ۱ جور غلط نوشت
«غلط» رو می‌شه ۳ جور غلط نوشت
«دست» رو می‌شه ۵ جور غلط نوشت
«اینترنت» رو می‌شه ۷ جور غلط نوشت
«سزاوار» رو می‌شه ۱۱ جور غلط نوشت
«زلزله» رو می‌شه ۱۵ جور غلط نوشت
«ستیز» رو می‌شه ۲۳ جور غلط نوشت
«احتذار» رو می‌شه ۳۱ جور غلط نوشت
«استحقاق» رو می‌شه ۹۵ جور غلط نوشت
و «اهتزاز» رو می‌شه ۱۲۷ جور غلط نوشت!
واغئن چتوری شد که ماحا طونصطیم دیکطه یاد بگیریم!؟
اما عشق را نمی توان هیچ جور غلط نوشت؟؟!!
 

چشم و گوش  باز........

چندی پیش دختر جوانی با مراجعه به کلانتری 148 انقلاب تهران ماجرای عجیبی را پیش روی پلیس قرار داد که تازگی داشت. دختر 21 ساله در تحقیقات گفت: «می‌خواستم به دانشگاه بروم که سوار اتوبوس شدم. زن جوانی که در صندلی کناری‌ام نشسته بود خیلی باکلاس و شیک به نظر می‌رسید، دیدم که به صورتم خیره شده است تا اینکه لبخندی زد و سرصحبت را باز کرد. وقتی شنیدم که با یک پزشک پوست آشناست و دستمال مرطوبی سراغ دارد که باعث از بین رفتن لک و جوش صورتم می‌شود خوشحال شدم. می‌گفت دستمال‌ها بی‌خطر هستند و هر شب باید آن را روی صورتم بگذارم تا پوستم ترمیم شود. «فریماه» همان لحظه یک سری دستمال مرطوب به من داد و خواست شماره موبایلش را داشته باشم و اگر دستمال‌ها تاثیر خوبی روی صورتم گذاشتند با وی تماس بگیرم تا سفارش بدهد از اروپا برایم بیاورند. همان شب دستمال مرطوب را روی صورتم گذاشتم. حس خوبی به من دست داد. از آن به بعد هر شب این کار را می‌کردم. یک هفته نشده بود که با فریماه تماس گرفتم و بسته جدیدی از دستمال‌ها را سفارش دادم. همدیگر را دیدیم و او با گرفتن 20 هزار تومان دستمال‌ها را به من فروخت».
گروه اینترنتی ایران فانی iranfunnygroup.ir

دختر دانشجو افزود: «هر شب مرتب دستمال‌ها را استفاده می‌کردم و اگر آنها را به صورتم نمی‌گذاشتم نمی‌توانستم بخوابم و نیمه‌های شب از خواب می‌پریدم. اصلا تصور نمی‌کردم که معتاد دستمال‌ها شده‌ام. رفته رفته وقتی از دستمال‌ها استفاده نمی‌کردم خمار و خواب‌آلود می‌شدم. خواهرم که از نزدیک شرایط من را دنبال می‌کرد ترسیده بود، طوری حرف می‌زد که انگار مطمئن است من مواد مصرف می‌کنم اما نمی‌پذیرفتم. هر بار با فریماه تماس می‌گرفتم قیمت دستمال‌ها را چندین برابر بالا می‌برد. سومین بار بود که 100 هزار تومان خواست، ناچار بودم بپردازم. هر هفته وقتی با فریماه تماس می‌گرفتم چون می‌دانست وابستگی شدیدی به دستمال‌ها دارم قیمت را بالاتر می‌برد. خواهرم که بیشتر متوجه رفتارها و بی‌تابی‌های من شده بود خانواده را در جریان قرار داد. اصرار داشتند آزمایش بدهم. من تصور نمی‌کردم چنین جواب عجیبی بشنوم، به خاطر همین پذیرفتم و آزمایش دادم. نتیجه باورنکردنی بود.در خون من یک نوع ماده مخدر به نام «ال‌سی‌من» وجود داشت که از راه پوست و دستمال‌های مرطوب من را معتاد کرده بود. وقتی با فریماه تماس گرفتم و شنید می‌دانم چه بلایی بر سر من آورده است تماس را قطع کرد و از آن به بعد گوشی‌اش خاموش است. من از این زن که می‌تواند دخترهای دیگر را نیز فریب دهد، شکایت دارم». ماموران با شنیدن ادعاهای دختر دانشجو به بررسی‌های تخصصی دست زدند و پی بردند «ال‌سی‌من» یک نوع ماده مخدر سوییسی بوده و از طریق اروپا وارد ایران شده است.ماموران دریافتند که فریماه با اطلاع از اینکه دستمال‌ها اعتیاد‌آور هستند، سوار اتوبوس‌ یا مترو به جذب مشتری از میان دختران جوان پرداخته و با استفاده از عدم آگاهی آنان به خطری که در پیش دارند ابتدا با قیمت‌های پایین دستمال‌های «ال‌سی‌من» را در اختیارشان گذاشته سپس با اعتیاد طعمه‌هایش پول زیادی به جیب می‌زند.تحقیقات در این باره که آیا باند سازمان‌یافته‌ای به چنین اقدام خاموشی دست می‌زند

حدیث روز.....

امين خائنين  
قال ابو جعفر الثانى جواد الاءئمه عليهم السلام :

 أَنْ لَا يَقُولَ، وَ كَفَى بِالْمَرْءِ خِيَانَةً أَنْ‏ يَكُونَ‏ أَمِيناً لِلْخَوَنَةِ.
براى خيانتكار بودن انسان همين بس ، كه مورد اعتماد خيانتكاران قرار گيرد. نزهة الناظر و تنبيه الخاطر ؛ ص137

بود كافى خيانتكارى مرد ****كه باشد او ميان خائنين فرد
امين خائنين باشد بهر كار ****بنزد مؤ منين باشد زاغيار

گاو.....

نمی دانم چرا مردم مرا خسیس می پندارند.
کشیش گفت:
بگذار حکایت کوتاهی از یک گاو و یک خوک برایت نقل کنم.


خوک روزی به گاو گفت: مردم از طبیعت آرام و چشمان حزن انگیز تو به نیکی سخن می گویند و تصور می کنند تو خیلی بخشنده هستی. زیرا هر روز برایشان شیر و سرشیر می دهی.

اما در مورد من چی؟ من همه چیز خودم را به آنها می دهم از گوشت ران گرفته تا سینه ام را. حتی از موی بدن من برس کفش و ماهوت پاک کن درست می کنند. با وجود این کسی از من خوشش نمی آید.
علتش چیست؟

می دانی جواب گاو چه بود؟

جوابش این بود:
شاید علتش این باشد که
"هر چه من می دهم در زمان حیاتم می دهم"

لذت دنيا و آخرت   

قال رسول الله صلى الله عليه و آله وسلم :

 مَنْ أُعْطِيَ أَرْبَعَ خِصَالٍ فِي الدُّنْيَا، فَقَدْ أُعْطِيَ خَيْرَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ، وَ فَازَ بِحَظِّهِ مِنْهُمَا: وَرَعٌ يَعْصِمُهُ عَنْ مَحَارِمِ اللَّهِ، وَ حُسْنُ‏ خُلُقٍ‏ يَعِيشُ‏ بِهِ‏ فِي‏ النَّاسِ‏، وَ حِلْمٌ يَدْفَعُ بِهِ جَهْلَ الْجَاهِلِ، وَ زَوْجَةٌ صَالِحَةٌ تُعِينُهُ عَلَى أَمْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.
كسيكه چهار خصلت را خدا باو داده باشد لذت دنيا و آخرت را دارد و به بهره آن نائل شده است 1- پرهيز كارى از گناه 2- حليم بودن در برخورد با جهال 3- حسن خلق در معاشرت با مردم 4- زن صالحى كه باو كمك كند در كار دنيا و آخرت . الأمالي (للطوسي) ؛ النص ؛ ص577 .

بدنيا هر كه دارد چهار خصلت ****بدارين است او داراى نعمت
شود فاءيض بحظ و بهره خويش ****ندارد در دو عالم هيچ تشويش

How to start your day refreshed and focused: Move your alarm clock

Your morning ritual is something which shapes how you feel for the rest of the day. If you’re someone who constantly reaches for the snooze button again and again, then chances are you end up prizing yourself out of bed, only to feel rushed and frantic because you're running late.

Start your day right with a refreshing drink such as fresh fruit juiceStart your day right with a refreshing drink such as fresh fruit juice

OK, some of us are just not ‘morning’ people, but you can make yourself go some way to becoming one just by modifying your morning routine. The following tips focus on how to improve how you feel from the very moment you wake.

How to start your day refreshed and focused: Move your alarm clock

You may want to have your alarm clock close to hand so you can constantly keep leaning over and pressing it for a few extra minutes snooze time. The reality is it doesn’t really help. Place your alarm just that bit further away so that you really have to stretch or even get up to reach it — any stretching movement stimulates the waking part of the brain.

How to start your day refreshed and focused: Avoid .

Try some morning exercise to start your day refreshed and focusedTry some morning exercise to start your day refreshed and focused

 

ادامه نوشته

Arsenic

5 shocking things we eat every day5 shocking things we eat every day

Arsenic

Many of us view rice as a pretty safe, healthy food; however, studies have suggested that it may also contain unsafe levels of the toxic substance arsenic. One study has suggested that one in five packs of American long-grain rice contain potentially harmful levels of the toxic substance, while others have reported concern for the levels of arsenic in rice milk and baby rice. In fact, according to tests by Consumer Reports, those who ate rice had 44 per cent greater levels of arsenic in their bodies than those who had not. While there is relatively little risk of the odd bowl of rice causing any long lasting harm, the popular grain may be best enjoyed in moderation if reports are to be believed.

 

ادامه نوشته

این کیه؟


Pamela Anderson has become the first contestant to leave Dancing on Ice.

The former Baywatch star found herself in the bottom two with TV presenter Keith Chegwin after the judges' scores were combined with the viewers' vote.

The actress sealed her fate after making mistakes and stumbling throughout her skate-off routine, leading to show judges Jason Gardiner, Karen Barber, Ashley Roberts and Robin Cousins choosing to save Keith.

After being eliminated, Pammy apologised to her skating partner Matt Evers saying that her nerves and wardrobe let her down.

We can't help but feel bad for her seeing as she had a full on nip slip!

چرا خانم ها دوبرابر آقایان حرف می زنند(فقط بخندید)

چرا خانم ها دوبرابر آقایان حرف می زنند(فقط بخندید)  
:
Men Are Just Happier People --
مردان اصولا آدم های شادتری هستند.

What do you expect from such simple creatures?
از موجوداتی به این سادگی چه انتظاری میتوان داشت؟

Your last name stays put.
نام خانوادگی شان باقی می ماند.

The garage is all yours.
تمام فضای گاراژ به مردها تعلق داره.

Wedding plans take care of themselves.
عروسی از نظر مردها به صورت اتوماتیک انجام میشه.

ادامه نوشته

زائر حرم.....

اندیشه

" آب و هوا بر جهان بيني، پبوندهاي مردمي و انديشه ما تاثيرگذار است.
ارد بزرگ "

" كسي كه فكر نمي كند، به ندرت دم فرو مي بندد.
آيزاك نيوتن "

" آدمهاي بزرگ و انديشمند، بسيار اشك مي ريزند.
اُرد بزرگ "

ادامه نوشته

حدیث روز.....

 شريك ظلم !  
قال على عليه السلام :

 الْعَامِلُ بِالظُّلْمِ‏ وَ الْمُعِينُ‏ لَهُ‏ وَ الرَّاضِي‏ بِهِ شُرَكَاءُ ثَلَاثَتُهُمْ.
كسيكه ظلم كننده باشد بخلق و كسيكه ظالم را يارى كند و كسيكه راضى باشد بظلم ظلم كننده ، هر سه با هم در مجازات شريك مى باشند. الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج‏2 ؛ ص333

در ظلم و ستم هر كس گشايد ****هر آنكس يارى ظالم نمايد
و هر كس شد رضا بر ظلم ظالم ****شريكانند فردا نزد حاكم

  « پائلو کوئیلو »

 

در دنیا هیچ چیز کاملا  خطایی وجود ندارد

حتی یک ساعت از کار افتاده هم

می تواند دو بار در روز وقت را دقیق

نشان بدهد

 

                                  

  « ویکتور فرانکل »

 

خدا چشم به ما دوخته است

و انتظار ندارد

نومیدش کنیم

 

            

گاهی....

 
گاه می رویم تا برسیم.
کجایش را نمی ‌دانیم.
فقط می‌ رویم تا برسیم ...


بی خبر از آنکه همیشه رفتن راه رسیدن نیست.
گاه برای رسیدن باید نرفت، باید ایستاد و نگریست.
باید دید، شاید رسیده ای و ادامه دادن فقط دورت کند.
باید ایستاد و نگریست به مسیر طی شده

 

 

ادامه نوشته

گاهی........فوایـد گـاو بـودن !

 

 

معلمی از دانش آموزانش خواست "فواید گاو بودن" را بنویسند و نوشته ای که در زیر می 

خوانید تمام و کمال انشای آن دانش آموز است:

با سلام خدمت معلم عزیزم و عرض تشکر از زحمات بی دریغ اولیاء و مربیان مدرسه که در معلمی از دانش آموزانش خواست "فواید گاو بودن" را بنویسند و نوشته ای که در زیر می تربیت ما بسیار زحمت میکشند و اگر آنها نبودند معلوم نبود ما الان کجا بودیم.
اکنون قلم به دست میگیرم و انشای خود را آغاز می کنم.
البته واضح و مبرهن است که اگر به اطراف خود بنگریم در می یابیم که گاو بودن فواید زیادی دارد.
من مقداری در این مورد فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که مهمترین فایده ی گاو بودن این است که آدم دیگر آدم نیست. بلکه گاو است.
هرچند که نتیجه گیری باید در آخر انشاء باشد.
بیایید یک لحظه فکر کنیم که ما گاویم. ببینیم چقدر گاو بودن فایده دارد.
مثلا در مورد همین ازدواج که این همه الان دارند راجع به آن برنامه هزار راه رفته و نرفته و برگشته درست می کنند.
هیچ گاو مادری نگران ترشیده شدن گوساله اش نیست.
همچنین ناراحت نیست اگر فردا پسرش زن برد، عروسش پسرش را از چنگش در می آورد.
وقتی گاوی که پدر خانواده است میخواهد دخترش را شوهر دهد، نگران جهیزیه اش نیست.
نگران نیست که بین فامیل و همسایه آبرو دارند. مجبور نیست به خاطر این که پول جهاز دخترش را تهیه نماید برای صاحبش زمین اضافه شخم بزند، یا بدتر از آن پاچه خواری کند.
گوساله های ماده مجبور نیستند که با هزار دوز و کلک دل گوساله های نر را به دست بیاورند تا به خواستگاریشان بیایند، چون آنها آنقدر گاو هستند که به خواستگاری آنها بروند، از طرفی هیچ گوساله ماده ای نمیگوید که فعلا قصد ازدواج ندارد و میخواهد ادامه تحصیل دهد. تازه وقتی هم که عروسی می کنند اینهمه بیا برو، بعله برون، خواستگاری، مهریه، نامزدی، زیر لفظی، حنا بندان، عروسی، پاتختی، روتختی، زیر تختی، ماه عسل، و زبونم لال طلاق و طلاق کشی و... ندارند.

گاوها حیوانات نجیب و سر به زیری هستند.
آنها چشمهای سیاه و درشت و خوشگلی دارند.
شاعر در این باره میگوید :
سیه چشمون چرا تو نگات دیگه اون همه صفا نیست
سیه چشمون بگو نکنه دلت دیگه پیش ما نیست

هیچ گاوی نگران کرایه خانه اش نیست.
نگران نیست نکند از کار اخراجش کنند.
گاوها آنقدر عاقلند که میدانند بهترین سالهای عمرشان را نباید پشت کنکور بگذرانند.
گاوها بخاطر چشم و همچشمی دماغشان را عمل نمی کنند.
شما تا حالا دیده اید گاوی دماغش را چسب بزند؟
شما تا حالا دیده اید گاوی خط چشم بکشد؟
گاوها حیوانات مفیدی هستند و انگل جامعه نیستند.

شما تاکنون یک گاو معتاد دیده اید؟
گاوی دیده اید که سر کوچه بایستد و مزاحم ناموس مردم شود؟
آخر گاوها خودشان خواهر و مادر دارند.
ما از شیر، گوشت، پوست، حتی روده و معده ی گاو استفاده می کنیم.
آقای ... معلم خوب ما گفته که از بعضی جاهای گاو در تهیه همین لوازم آرایش خانم ها که البته زشت است استفاده می شود.
ما حتی از دستشویی بزرگ گاو (پشگل) هم استفاده می کنیم.
تا حالا شما گاو بیکار دیده اید؟
آیا دیده اید گاوی زیرآب گاو دیگری را پیش صاحبش بزند؟
تا حالا دیده اید گاوی غیبت گاو دیگری را بکند؟
آیا تا بحال دیده اید گاوی زنش را کتک بزند ؟
یا گاو ماده ای شوهر خواهرش را به رخ شوهرش بکشد؟
و مثلا بگوید از آقای فلانی یاد بگیر. آخر توهم گاوی؟! فلانی گاو است بین گاوها.
تازه گاوها نیاز به ماشین ندارند تا بابت ماشین 12 میلیون پول بدهند و با هزار پارتی بازی ماشینشان را تحویل بگیرند و آخرش هم وسط جاده یه هویی ماشینشان آتش بگیرد.
هیچ گاوی آنقدر گاو نیست که قلب دیگری را بشکند. البته شاعر باز هم در این مورد شعری فرموده است :
گمون کردی تو دستات یه اسیرم
دیگه قلبم رو از تو پس میگیرم

دیده اید گاو نری به خاطر بدست آوردن ثروت پدر گاو ماده به او بگوید : "عاشقت هستم"؟! سرت سر شیر است و دمت دم پلنگ؟!
دیده اید گاو پدری دخترش را کتک بزند؟!
گاوها در جامعه شان فقر ندارند.
گاوها اختلاف طبقاتی ندارند.
آنها شرمنده زن و بچه شان نمی شوند.
رویشان را با سیلی سرخ نگه نمیدارند.
هیچ گاوی غصه ی گاوهای دیگر را نمی خورد.
هیچ گاوی غمباد نمی گیرد.
هیچ گاوی رشوه نمی گیرد.
هیچ گاوی اختلاس نمی کند.
هیچ گاوی آبروی دیگری را نمی ریزد.
هیچ گاوی خیانت نمی کند.
هیچ گاوی دل گاو دیگر را نمی شکند.
هیچ گاوی دروغ نمی گوید.
هیچ گاوی آنقدر علف نمی خورد که از فرط پرخوری تا صبح خوابش نبرد در حالی که گاو طویله کناریشان از گرسنگی شیر نداشته باشد تا به گوساله اش شیر بدهد.
هیچ گاوی گاو دیگر را نمی کشد.
هیچ گاوی...
اگر بخواهم هنوز هم در مورد فواید گاو بودن بگویم، دیگر زنگ انشاء می خورد و نوبت بقیه نمی شود که انشایشان را بخوانند.
اما
به نظر من مهمترین فایده گاو بودن این است که دیگر آدم نیستید ...
لباس ما از گاو است، غذایمان از گاو، شیر و پنیر و کره و خامه ... همه از گاو
ولی با همه منافع یادشده هیچ گاوی نگفت : من ... بلکه گفت: مـــــــــااااااا

 

كمك بدشمن

 
قال جواد الاءئمه عليهم السلام :



 مَنْ أَطَاعَ هَوَاهُ أَعْطَى‏ عَدُوَّهُ‏ مُنَاه‏.


كسى كه از هواى نفس خود اطاعت كند

 

 آرزوى دشمن خود را بر آورده ساخته است .

 

أعلام الدين في صفات المؤمنين ؛ ص309



شوى گر پيرو اين نفس عدو را ****برآوردى زدشمن آرزو را


مكن از خواهش نفست اطاعت ****ميفكن خويش را اندر هلاكت

عکس

+۱۸

.

.

.

.

.کد عبور

آدم بودن.....

مهم نیست اطراف  ما پر از آدم باشه

مهم اینه که

اون چند نفر محدودی که دورو برما هستند

آدم باشند!

مراقب انتخاب دوست خود باشیم!

آدم هایی که وقتی غایب اند،بیش تر "هستند"،تا وقتی حاضرند!

دکتر علی شریعتی

آدم هایی که وقتی غایب اند،بیش تر "هستند"،تا وقتی حاضرند! و این هایند آدم هایی که گاه،مخاطب حرف هایی قرار می گیرند ،که نباید خود بشنوند. با این آدم ها است که ما همیشه در گفت و گوییم . همیشه با این ها است که حرف های خوبمان را می زنیم ،حتی حرف هایی را که دوست نداریم بشنوند. به همین ها است که همیشه نامه هایی می نویسیم،که هیچ گاه نمی فرستیم.

حرف های اصیل ،حرف هایی نیستند که برای "شنیدن" زده می شوند،حرف هایی هستند که برای "زدن " زده می شوند. نوشته های اصیل ،نوشته هایی نیستند که برای خواندن نوشته می شوند،نوشته هایی اند که برای "نوشتن" نوشته می شوند. این حرف ها و این نوشته ها است که ،همیشه خطاب به این نوع از آدم هاست .

حرف هایی که خود آدم نیز در آن جا ،مستمع بیگانه یی است .و حرف هایی که می گوییم،نه تا چیزی گفته باشیم ،بلکه تا چیزی شنیده باشیم ،و حرف هایی که ،دیگر سر به ابتذال گفتن فرود نمی آورند.باید اندیشید ،فقط اندیشید،بیان ندارد.بیـــــــــان؟ چرا دارد،امــــــــا زبانی و کلمه یی نیست....

و حرف هایی که دیگر دردسترس اندیشه هم نیست .اوج می گیرند و بی وزن می شوند و تنها در فضای خیال می پرند.گویی "پرندگان موهومی اند،که درعدم پرواز می کنند."

وحرف هایی که دیگر در فضای خیال هم نمی گنجند،آن جا هم برایشان تنگ است .

و حرف هایی نیز هست که بی قرارند،بی تاب اند،یک جا بند نمی آورند.

                         و حرف هایی که فقط نگـــــــــاه ها می زنند.

 

مرد نماد کوه است , مغرور و تنها و غمگین

مردانه که دلت بگیرد کدام زن میخواد آرامت کند؟
 
مردانه که بغض کنی چه زنی توانایی آرام کردنت را دارد؟

مرد که باشی حق این ها را نداری !
 
مرد که باشی حق ات فقط در دل نگهداشتن است
...
مرد که باشی از دور نمایی کوه را داری , مغرور و غمگین و تنها

مرد که باشی شب که دلت بگیرد یک نخ سیگار روشن میکنی و
 
خودت را پشت دودش پنهان میکنی

مرد نماد کوه است , مغرور و تنها و غمگین




What women want men who can calm your heart?
What woman has the ability to slow, letting the tears you male?

You see that man right there!
You're right in the heart of man which is in keeping
!
You're the man of the mountain landscape, proud and sad and lonely

The man who lit a cigarette would be the night that you do and you're hiding behind the smoke

Symbol is the mountain man, proud and alone and sad

 

دعا.....

مهم نیست دستهایی که برای کمک  به من  و تو بالا می روند زیاد باشند

مهم این است که لبهایی که به دعا بر می خیزند 

 اگر چه کم باشند اما برخیزند!

خداوند باران و نقل و تگرگ/

به نام خداوند رنگين كمان /

خداوند بخشنده ي مهربان /

 خداوند زيبايي و عطر و رنگ /

خداند پروانه هاي قشنگ/

خداوند باران و نقل و تگرگ/

نفس هاي باد و تپش هاي برگ/

خدايي كه سرشار از آرامش است/

طرفدار سرسبزي و دانش است/

خدايي كه از بوي گل بهتر است/

و از نور باران صميمي تر است/

خداي صميمي، خداي سلام/

خداي غزل ، قصه ي ناتمام/

خدايا به ما مهرباني بده/

دلي ساده و آسماني بده.

زرده تخم مرغ.....

درمان معجزه آمیز سوختگی
Beschreibung: Beschreibung: cid:2.838817722@web161508.mail.bf1.yahoo.com
Beschreibung: Beschreibung: cid:3.838817722@web161508.mail.bf1.yahoo.com

بی خانمان.....

توي سرماي اين شبهای طولاني

 

 به فکر بي خانه مان هايي که چشم ميزنند

 
زودتر صبح بشه هم هستي ؟

****

من از خدا میخوام منو بفکر اونا بندازه

تا مغرور نشم به اونچه دارم

خدایا بی پناهان را تو پناهی.....

سمت خدا....

آدمی به خودی خود نمی افتد

اگر بیفتد ، از همان سمتی می افتد که

به خدا تکیه نداده است...

زخم.....

زخم که میخوری ، مزه مزه اش کن!

حتما نمکش آشناست!!!

***

آزمون......

چه آزمون دشواریست

قلبت را در سممت چپ بگذارند

و بگویند برو به راه راست

کل قر آن را در این سایت ورق بزنید

http://quran.sososite.org/

صفات نیک یا عیوب !

 

  انسان ها  به شیوه ی هندیان بر سطح زمین راه  می روند.
با یک سبد در جلو ویک سبد در پشت.
در سبد جلو ,صفات نیک خود را می  گذاریم .در سبد پشتی ,عیبهای خود را
نگه می داریم . به همین دلیل در طول روزهای زندگی خود ,چشمان خود را بر صفات نیک خود می دوزیم وفشارها را درسینه مان  حبس می کنیم .

در همین زمان بیرحمانه , در پشت سر همسفرمان که پیش روی ما حرکت میکند,تمامی عیوب او را می بینیم .
بدین گونه است که در باره ی خود بهتر از او داوری می کنیم , بی آنکه بدانیم کسی که پشت سر ما راه می رود
به ما با همین شیوه می اندیشد.
پائولو کوئیلو 

اگر عمر دوباره داشتم

یادت باشه الان عمر داری!!!!

اگر عمر دوباره داشتم مى‌کوشیدم اشتباهات بیشترى مرتکب شوم. همه چیز را آسان مى‌گرفتم. از آنچه در عمر اولم بودم ابله‌تر مى‌شدم. فقط شمارى اندک از رویدادهاى جهان را جدى مى‌گرفتم. اهمیت کمترى به بهداشت مى‌دادم. به مسافرت بیشتر مى‌رفتم. از کوه‌هاى بیشترى بالا مى‌رفتم و در رودخانه‌هاى بیشترى شنا مى‌کردم. بستنى بیشتر مى‌خوردم و اسفناج کمتر. مشکلات واقعى بیشترى مى‌داشتم و مشکلات واهى کمترى.

آخر، ببینید، من از آن آدم‌هایى بوده‌ام که بسیار مُحتاطانه و خیلى عاقلانه زندگى کرده‌ام، ساعت به ساعت، روز به روز. اوه، البته من هم لحظاتِ سرخوشى داشته‌ام. اما اگر عمر دوباره داشتم از این لحظاتِ خوشى بیشتر مى‌داشتم. من هرگز جایى بدون یک دَماسنج، یک شیشه داروى قرقره، یک پالتوى بارانى و یک چتر نجات نمى‌روم. اگر عمر دوباره داشتم، سبک‌تر سفر مى‌کردم.

اگر عمر دوباره داشتم، وقتِ بهار زودتر پا برهنه راه مى‌رفتم و وقتِ خزان دیرتر به این لذت خاتمه مى‌دادم. از مدرسه بیشتر جیم مى‌شدم. گلوله‌هاى کاغذى بیشترى به معلم‌هایم پرتاب مى‌کردم. سگ‌هاى بیشترى به خانه مى‌آوردم. دیرتر به رختخواب مى‌رفتم و مى‌خوابیدم. بیشتر عاشق مى‌شدم. به ماهیگیرى بیشتر مى‌رفتم. پایکوبى و دست افشانى بیشتر مى‌کردم. سوار چرخ و فلک بیشتر مى‌شدم. به سیرک بیشتر مى‌رفتم.

در روزگارى که تقریباً همگان وقت و عمرشان را وقفِ بررسى وخامت اوضاع مى‌کنند، من بر پا مى‌شدم و به ستایش سهل و آسان‌تر گرفتن اوضاع مى‌پرداختم.
زیرا من با  ویل دورانت موافقم که مى‌گوید: ا
“شادى از خرد عاقل‌تر است.”

مهمترین عضو بدنت چیست

مادرم همیشه از من می‌پرسید: مهمترین عضو بدنت چیست؟

طی سال‌های متمادی، با توجه به دیدگاه و شناختی که از دنیای پیرامونم کسب می‌کردم، پاسخی را حدس می‌زدم و با خودم فکر می‌کردم که باید پاسخ صحیح باشد

وقتی کوچکتر بودم، با خودم فکر کردم که صدا و اصوات برای ما انسان‌ها بسیار اهمیت دارند، بنابراین در پاسخ سوال مادرم می‌گفتم: مادر، گوش‌هایم

او گفت: نه، خیلی از مردم ناشنوا هستند. اما تو در این مورد باز هم فکر کن، چون من باز هم از تو سوال خواهم کرد

ادامه نوشته

اندیشه کن؛ امـــا نخند !

به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید، ارباب. نخند!

به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز از آدامسهایش نمی خری. نخند!

به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ای کوتاه معطلت کند. نخند!

به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده. نخند!

به دستان پدرت،

به جاروکردن مادرت،

به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،

به راننده ی چاق اتوبوس،

به رفتگری که در گرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،

به راننده ی آژانسی که گاهی مواقع چرت می زند،

به پلیسی که سرچهارراه با کلاه صورتش را باد می زند،

به مجری نیمه شب رادیو،

به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،

به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته و در کوچه ها جار می زند،

به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،

به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی،

به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان،

به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،

به مردی که در خیابانی شلوغ ماشینش پنچر شده،

به مسافری که سوار تاکسی می شود و بلند سلام می گوید،

به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،

به زنی که با کیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چند کیسه میوه و سبزی،

به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،

به مردی که در بانک از تو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،

به اشتباه لفظی بازیگر نمایشی نخند …

نخند که دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی!

که هرگز نمیدانی آنها چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند!

آدمهایی که هرکدام برای خود و خانواده شان همه چیز و همه کسند!

آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،

بار می برند،

بی خوابی می کشند،

کهنه می پوشند،

جار می زنند،

سرما و گرما می کشند،

و گاهی خجالت هم می کشند …

نامه ای به خدا در موزه گلستان

 
 
این ماجرای واقعی در مورد شخصی به نام نظرعلی طالقانی است که در زمان ناصرالدین شاه طلبه ای در مدرسه مروی تهران بود و از آن طلبه های فقیر بود. آن قدر فقیر بود که شب ها می رفت دور و بر حجره های طلبه ها می گشت و از توی باقیمانده غذاهای آن ها چیزی برای خوردن پیدا می کرد.یک روز نظرعلی به ذهنش می رسد که برای خدا نامه ای بنویسد.نامه ی او در موزه ی گلستان تهران تحت عنوان "نامه ای به خدا" نگهداری می شود.
مضمون این نامه :
securedownload
نظرعلی بعد از نوشتن نامه با خودش فکر کرد که نامه را کجا بگذارم؟ می گوید، مسجد خانه ی خداست.پس بهتره بگذارمش توی مسجد. می رود به مسجد امام در بازار تهران (مسجد شاه آن زمان) نامه را در مسجد در یک سوراخ قایم میکنه و با خودش میگه: حتما خدا پیداش میکنه!
او نامه را پنجشنبه در مسجد می ذاره. صبح جمعه ناصرالدین شاه با درباری ها می خواسته به شکار بره. کاروان او ازجلوی مسجد می گذشته، از آن جا که به قول پروین اعتصامی
"نقش هستی نقشی از ایوان ماست                آب و باد وخاک سرگردان ماست"
ناگهان به اذن خدا یک بادتندی شروع به وزیدن می کنه نامه ی نظرعلی را روی پای ناصرالدین شاه می اندازه. ناصرالدین شاه نامه را می خواند و دستور می دهد که کاروان به کاخ برگردد. او یک پیک به مدرسه ی مروی می فرستد، و نظرعلی را به کاخ فرا می خواند. وقتی نظرعلی را به کاخ آوردند ،دستور می دهد همه وزرایش جمع شوند و می گوید:نامه ای که برای خدا نوشته بودند، ایشان به ما حواله فرمودند.پس ما باید انجامش دهیم و دستور می دهد همه ی خواسته های نظرعلی یک به یک اجراء شود!