فرقی نمیکند

 

 

فرقی نمی کند کجایم

هر کجا که آب باشد و نور و خاک

من جوانه میزنم

فرقی نمیکند کی ، زود و دیری نیست

فرقی نمیکند در لابلای درختان درهم تنیده باشم یا در دشتی آزاد

من سر خواهم کشید به سوی نور

و هر روز که برگی بیشتر میزنم و قدی بیشتر میکشم

شادمانم

 مهم نیست اکنون چقدر کوتاهم

چرا که به بلندی میاندیشم

بادی اگر وزد با او خواهم رقصید

چرا که به ریشه هایم ایمان دارم 

فهمیدن؟

و تو کی میفهمی؟


و تو کی سیر میشوی از این شهوت خواستن 

 کی پیروز میشوی در انبوهی رقیبان

و تو کی میفهمی که هیچ نیستی

کی میفهمی که میتوانی چیزی باشی

 کی میفهمی که همه چیز هستی


آنگاه که بدانی همیشه مهلتت نیست برای لذت از دست یافته ها 

آنگاه که بدانی اصلا رقابتی نبوده در راهی که خود میسازی و پیش میروی

آنگاه که خیره میشوی به عظمت کیهان

آنگاه که دست نیازمندی میفشاری به یاری

آنگاه که خیره میشوی در نگاه مادر

دانستنی ها

 

آیا میدانستی که مصرف پياز از ريزش مو جلوگيری می‌کند.

آیا میدانستی که كانگوروها نمى‏توانند به طرف عقب راه بروند.

آیا میدانستی که انسان در طول زندگيش 18 كيلو پوست مى‏اندازد.

آیا میدانستی که استرس تا ۵ برابر سیستم ایمینی بدن را پایین میآورد.

آیا میدانستی که سالانه حدود 10 تن الماس در سراسر دنيا استخراج مى‏شود.

آیا میدانستی که مار مى‏تواند تا نيم ساعت بعد از قطع شدن سرش نيش بزند.

آیا میدانستی که گربه ماهى دريايى مى‏تواند غذا را با هر نقطه از بدنش بچشد.

آیا میدانستی که هنگ‏كنگ با 7422 آسمانخراش ركورد آسمانخراش‏ها را در دنيا دارد.

آیا میدانستی که هنگام صحبت براى بيان هر كلمه 72 ماهيچه به كار گرفته مى‏شود.

آیا میدانستی که اگر تمام رگهای خونی را در یک خط بگذاریم تقریبا ۹۷۰۰۰ کیلومتر میشود.

آیا میدانستی که اولين مردمانى كه نخ را به دست آوردند و موفق به ريسيدن آن شدند ايرانيان بودند.

آیا میدانستی که ایرانیان در ۲۵۰۰ سال پیش در تخت جمشید دارای صفحات پخش موسیقی بوده اند.

آیا میدانستی که گرم ترین نقطه جهان نقطه ای بنام گندم بریان در کویر لوت ایران با ۷۵ درجه گرما می باشد.

آیا میدانستی که بنا به نظریه کهکشان بزرگ اندیشه ارد بزرگ ، تعداد وب سایتها اینترنتی بزودی از تعداد جمعیت کره زمین بیشتر میشود .

آیا میدانستی که موى سطح بدن خرسهاى قطبى سفيد نيست بلكه بى‏رنگ و شفاف است. براثر انعكاس نور، سفيد به نظر مى‏رسد.

آیا میدانستی که اگر روند شیوع سرطان درهمین حد بماند حدود سی و پنج درصد احتمال دارد که شما در طول زندگی تان به یکی از انواع سرطان مبتلا شوید.

آیا میدانستی که چشم مصنوعی که متعلق به زنی میان 32 تا 36 ساله است، در شهر سوخته پنج هزار ساله کشف شده است. این چشم کهن ترین پروتز یا اندام مصنوعی است که تاکنون یافته شده است

آیا میدانستیی که پیشانی انسان مرکز دمای انسان است یعنی اگر شما دمای پیشانیتان را تغییر دهید دمای بدنتان هم به همان انداره تغییر میکند این یکی از دلایلی است که وقتی ما می خواهیم ببینیم که آیا تب داریم یا نه دستمان را روی آن میگذاریم.

ویتامین‌های روح

ویتامین‌های روح

ویتامین‌های روح مهارت‌های زندگی > فرد  - ترجمه - سپیده حسینعلی‌عراقی:
از ده‌ها سال پیش تاکنون، با اثر ترکیباتی به نام ویتامین‌ها در بدن آشنا هستیم، همچنین می‌توانیم از پدیده‌های روانی‌ای نام ببریم که تأثیر آنها برسلامتی‌مان بیش از پیش مشخص شده است؛ افکاری که هر روز و هر هفته در ذهنمان نگه می‌داریم.

در بدن انسان، مواد غذایی بعد از ورود به بدن هضم شده و بخش مفید آن به قسمت‌ها‌ی مختلف بدن فرستاده می‌شود، به درون تک‌تک سلول‌ها نفوذ می‌کند، بر سلامت آنها تأثیر می‌گذارد و در نتیجه سلامت کل بدن از جمله سلامت ذهن را در پی دارد. همین مسئله در مورد افکاری که با آن خود را تغذیه می‌کنیم نیز صدق می‌کند. این افکار در ما هیجاناتی به‌وجود می‌آورند که به نوبه‌خود، روی بدن ما تأثیر می‌گذارند. تنها کافی است تغییرات فیزیکی‌ای که هنگام تصور اتفاقی نگران‌کننده در ذهن یا با به‌خاطر آوردن خاطره‌ای خوشایند یا ناخوشایند در بدنتان به‌وجود می‌آید را به یاد آورید. همان‌گونه که خوراکی‌هایی که می‌خوریم روی بدن و ذهنمان تأثیر می‌گذارند، مواد غذایی روحی یا روانی نیز روی ذهن و بدن تأثیرگذار هستند.


ادامه نوشته

روح الهی

شیطان گاهی می آید سر تا پای فرزندتان ٬ شوهرتان ٬ دوست تان را پر می کند از فعالیت خودش . یک چیز کلی و اساسی بهتون بگم این ضابطه همیشه یادتون باشه . اگر چشم تان روی شهوت به نامحرم افتاد بدانید این چشم الان در اختیار شما نیست در اختیار شیطان است اگر دست تان برای ظلم دراز شد بدانید در اختیار شما نیست الان در اختیار شیطان است اگر زبان تان به غیبت باز شد بدانید این زبان الان مال شما نیست اگر گوش تان به موسیقی یا گوش  دادن به غیبت آماده شد بدانید این گوش الان مال شما نیست . اینهایی که من می گم استدلال علمی دارم در این جهت . بد نیست بدانید و تا آنجا که زورتان می رسد گوش تان را از تحت کنترل شیطان در بیارید ٬ چشم تان را از تحت کنترل شیطان در بیارید. ببینید روح را خدا در این بدن ما یک روح الهی دمیده "  و نفخت فیه من روحی " . یک روح الهی ظلم نمی کند چون خدا ظلم نمی کند روح الهی هیچوقت کاری بر خلاف خواست خدا نمی کند ٬ معصوم است هما نطور که روح پیامبر اکرم و ائمه اطهار و انبیا ء گذشته معصوم بودند . روح الهی که خدا فرموده  " و نفخت فیه من روحی "  ٬ از روح منسوب به خودم در بدن او دمیدم از روحی که خلیفه الله است در او دمیدم ٬ هیچوقت کار غیر خدایی نمی کند . حضرت آدم در بهشت ٬ شیطان می آید وادار به کاری که خدا گفته نکن می کند خدایتعالی فرمود " و لا تقربا هذه الشجره " ای زن و مرد به این درخت نزدیک نشوید.شیطان آمد گفت نزدیک بشوید زن حضرت آدم ٬ حضرت حوا چون انعطاف پذیر تر بود و گوش به حرف می داد زودتر اغوا شد. برای یک لحظه شیطان آمد در وجودش دستش  را در اختیار گرفت دهانش را در اختیار گرفت برای یک لحظه این دست دراز شد از شجره منهیه برداشت و خورد قلب برای یک لحظه در اختیار او ( شیطان ) بود ٬ بعد که شیطان رفت قلب پشیمان شد . 200 سال قلب زحمت کشید تا این از دست دادن اختیار دست و دهان را جبران کند .....

انشاء الله ادامه دارد.

از درسهای تهذیب نفس حضرت آیت الله استاد سید حسن ابطحی  

هنر از دیدگاه شرق و غرب

پیش نوشتار : البته واضح و مبرهن است که دوستان منتظر قسمت پنجم “جام مقدس” بوده اند.اما جهت تنوع و با توجه به فیلتر بودن وبلاگ  و با توجه به از سر گذشتن آب  و با توجه به عکسهای “نودآرت!!” که این روزه در وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی فراگیر شده است ، شاید بد نباشد که با مقاله ای به این موضوع جذاب و البته شبهه برانگیز( شاید چند بخش شود) بپردازیم.باشد تا آیندگان از ما به نیکی یاد کنند.

.


ادامه نوشته

راه

بگو.....

گو با من که این قصه به پایان میرسد یا نه؟

کلام آخرت آیا تو میگویی که تنها نه؟

بگو با من بگو با من ز فردایی که میترسم...

اگر چه نیک میدانم که بی تو تا به فردا نه

نکردم بر غمت عادت به این تکرار بی پایان

درنگی کن و آغاز سفر را تو ز حالا نه

بگو این نغمه هایی که سر آغازش بمان با من

حقیقت میشود دیگر سپردن دل به رویا نه

صدایت میشود آوار به روی هر خیالم باز

تو میگویی بگو من،تو ،تو میگویی دگر ما نه

تو میگویی که من روزی به این غم میکنم عادت

که بودن یا نبودنها چه فرقی دارد اما نه

من اینجا رو به تردیدم میان رفتن و ماندن

بگو با من بگو با من به پایان میرسم یانه...؟

گاه

چقدر تلخ است پس از سالها جستجو نیمه گمشده ات را کامل بیابی!!! …

بنام خدا نه تو /...........

به نام خدا... نه، به نام دل تو

شروع می شود با سلام دل تو

"دلم تنگ، باید ببینم..." همین ها

همین می شود هی پیام دل تو

و روزا گذشتند و کم کم و کم کم

پر از کینه میشد تمام دل تو

تو رفتی و حتی نمانده به روی-

دلم رد جاهای گام دل تو

دلم، بوسه ها، هر چه دادم حلالت

ولی لحظه ها شد حرام دل تو

شب آخر و حرف آخر هم اینکه:

الهی تمامش به کام دل تو

تو تنها بگو پاسخش را که آیا:

"همین بود کل مرام دل تو؟۱"



 منبع پروند

................؟

حافظ   میگه :

قلم را آن زبان نـــَبوَد که سرّ عشق گوید باز........ورای حدّ تقریر است شرح آرزومندی

سهراب میگه :

..... ولی مکالمه یک روز محو خواهد شد
و شاهراه های هوا را
شکوه شاهپرک های انتشار حواس
سپید خواهد کرد!
برای این غم موزون
چه شعرها که سرودند....

و
فروغ میگه :

همکاری حروف سربی بیهوده است!
همکاری حروف سربی ،
اندیشه ی حقیر را نجات نخواهد داد....

سرورم  مرا ببین

مهربانم سلام

امروز عصر، سردرد مرا برد تا لذت از خود بی خود شدن، تا اوج تنهایی، تا انتهای خاموشی، تا آنجا که با هم عبور می کردیم از هر چه بود...تا هر چه هست... همین روزها خبر می دهند که تابستان هم تمام شد... احتمال عاشق شدن ما بسیار است همچون هوای پاییزی که هوس باران کند... یا زنی در آستانه جدایی که بگرید... و مردی دلشکسته و غمگین که هوای قدم زدن کند...احتمال عاشق شدن ما بسیار است...

تا دیروز که بودی حدیث فراموشی را زمزمه می کردی... امروز که دوری حکایت عاشقی را زمزمه می کنیم... کاش آنچنان برایت مهم بودم که قصه هایم را یکایک می خواندی نه تیتر وار... حرف به حرف... نه همچون پدر که روزنامه های جهان را به آنی مرور می کند و بعد که می پرسی چه خبر؟ می گوید هیچ... سلامتی!

امروز چند ماهی است بزرگتر شده ام... اما چند سالی است پیرترم... راستی کاش امروز، وقتی که ظهر شد و زمین از تب همچون عاشق پر التهابی می سوخت... اینجا بودی! دلم بی قراری می کرد..  یادت هست وقتی می گفتم دلم در سینه قرار ندارد... خنده هایت گوشهایم را پر می کرد... دلم برای صدای خنده هایت تنگ شده!

امروز عصر که می نویسم.. هر چند در تنهایی.. هر چند در سکوت... هرچند در گذر از نقاهت سردردی عجیب... هر چند دلشکسته و غمگین... اما دلخوشم که خوشی.. هر چند سکوت همیشه نشانه رضایت نیست... و شاید کلماتم انصافم را زیر سوال ببرد...

یادش بخیر.. حکایت عبورها و ماندنها زیر درختان چنار در سایه روشن آفتاب... حکایت گفتگوها و آغوشها... روایت عشق و شور و نور... امروز اگر امدی من تنها روایتی خسته از روزهای تو هستم...

عاشقت باشم می‌ميرم
يا عاشقت نباشم؟

 

نمی‌دانم کجا می‌بری مرا
همراهت می‌آيم
تا آخر راه
و هيچ نمی‌پرسم  از تو
هرگز.

عاشقم باشی می‌ميرم
يا عاشقم نباشی؟

 

اين که عاشقی نيست
اين ‌که شاعری نيست
واژه‌ها تهی شده‌اند
بانوی من!
به حساب من نگذار
و نگذار بی تو تباه شوم!

 

با تو عاشقی کنم
يا زندگی؟

در بوی نارنجی پيرهنت
تاب می‌خورم
بی‌تاب می‌شوم
و  دنبال دست‌هات می‌گردم
در جيب‌هام
می‌ترسم گمت کرده باشم در خيابان
به پشت سر وا می‌گردم
و از تنهايی خودم وحشت می‌کنم.

 

بی تو زندگی کنم
يا بميرم؟

 

نمی‌دانم تا کی دوستم داری
هرجا که باشد
باشد
هرجا تمام شد
اسمش را می‌گذارم
آخر خط من.
باشد؟

 

بی تو زندگی کنم
يا بگردم؟

 

همين که باشی
همين که نگاهت ‌کنم
مست می‌شوم
خودم را می‌آويزم به شانه‌ی تو.

 

با تو بمیرم

یا بخندم؟

 

 

امشب اسبت را می‌دزدم
رام می‌شوم
آرام
مبهوت عاشقی کردنت .

 

با تو
اول کجاست؟
با تو
آخر کجاست؟

 

از نداشتنت می‌ترسم
از دلتنگيت
از تباهی خودم
همه‌اش می‌ترسم
وقتی نيستی
تباه شوم.

 

بی تو
اول و آخر کجاست؟

 

واژه ها را نفرین می­کنم

و آه می کشم

در آیینه­ی مه­آلود

پر از تو می­شوم

بی چتر.

 

من
بی تو
يعنی چی؟

 

غمگين که باشی
فرو می‌ريزم
مثل اشک.
نه مثل ديوار شهر
که هر کس چيزی بر آن
به يادگار نوشته است.

 

تو بيش‌تر منی
يا من تو؟

 

در آغوشت
ورد می‌خوانم زير لب
و خدا را صدا می‌زنم.
آنقدر صدا می‌زنم که بگويی:
جان دلم!

 

(عباس معروفی)

چت روم ایرانی 1

www.shaghayeghchat.com

 

www.chatnaz.com

 

www.mihanchat.com

چت روم


ورود به چت روم زرین دشت 

غرورنا بجا و ادعا ؛ فقط ناشی از نادانيست و موجب توقف ميشود »

غرورنا بجا و ادعا ؛ فقط ناشی از نادانيست و موجب توقف ميشود »

« غرور نابجا و ادعا ؛  فقط ناشی از نادانيست و موجب توقف  ميشود »

مثبت انديشان مانند ورزشكاراني هستند كه با تغذيه مناسب  و تمرين هدفمند ذهن خود را آماده نگهميدارند  و ميدانند اگر تمرين نكنند چيزي براي آينده ندارند و مثبت انديشان از خود رفتار مثبت بروز ميدهند و افتخار و آموزش هاي گذشته را سرجاي خود وليكن هيچگاه توقف نمي كنند  و مدام در حال آموزش و يادگيري ميباشند تا از افتخارات خود دفاع كنند .

 

   « دانایان خوب میدانند که کم میدانند ولیکن نادایان بخاطر نادانی  مغرورند و مدعی »

 

به اين درس و تجربه  زيبا توجه كنيد :

 

ادامه نوشته

مثبت انديش باشيم ؟

چگونه مثبت انديش باشيم ؟

چگونه مثبت انديش باشيم ؟

افکار از چنان قدرتي برخوردارند که مي‌توانند سازنده يا ويرانگر باشند، بنابر‌اين بايد به خود و فرزندانمان بياموزيم که افکارمان را هوشمندانه کنترل کنيم تا در زندگي به موفقيت‌ها و کاميابي‌هاي بزرگي دست يابيم.

1- نسبت به خودمان احساس خوبي داشته باشيم و خود را خوب، توانا و با ارزش بدانيم.

2- ليستي از صفات مثبت خود تهيه کنيم و راه‌هاي تقويت آنها را بيابيم و تجربه کنيم.

3


15- در توصيف احوال و زندگي خود از کلمات مثبت استفاده کنيم.

16- در تعريف از افراد خانواده يا دوستان از کلمات مثبت و روحيه بخش استفاده کنيم (فلاني شخص بسيار شريف و بزرگواري است.)

17- از چشم و هم‌چشمي و حسادت که باعث ايجاد افکار منفي مي‌شود دوري و سعي کنيم روش زندگي خود را خودمان انتخاب کنيم.

18- هرگز شعار خواستن، توانستن است را فراموش نکنيم و بدانيم که در سايه ي سعي و تلاش به آنچه بخواهيم مي‌رسيم.

19- قدر لحظات زندگي را بدانيم و از آنها به ‌خوبي استفاده کنيم، زيرا هرگز تکرار نخواهد شد.

20- براي تغيير اوضاع و شرايط نامساعد اقدام کنيم و مطمئن باشيم که مي‌توانيم آنها را از بين ببريم.

21- از خود انتظار بيش از حد نداشته باشيم و خود را همه فن حريف ندانيم، به عبارت ديگر از کمال گرايي مطلق که باعث اضطراب و احساس عجز و ناتواني مي‌شود خودداري کنيم.

22- خود را از قيد و بندهاي آزاردهنده رها ساخته و ساده زندگي کنيم تا فکر و خيال آسوده‌اي داشته باشيم.

23- از انزوا و گوشه‌گيري که باعث ايجاد افکار منفي مي‌شود دوري کرده و اوقات خود را در جمع خانواده، فاميل و دوستان سپري کنيم.

24- هر وقت احساس کرديم که افکار منفي سراغمان آمده است، وضعيت خود را تغيير دهيم و به کاري سرگرم شويم.

25- ممکن است هنگام خواب در رختخواب افکار منفي به سراغمان بيايد، تا خسته نشده‌ايم به رختخواب نرويم.

26- هرگز به هيچ وجه خود را بدبخت، ناتوان و درمانده احساس نکنيم.

27- اعتماد به نفس خود را در هر شرايطي حفظ کنيم و هرگز به ديگران اجازه ندهيم که آن را متزلزل کنند. بايد متوجه باشيم که اعتماد به نفس کليد خلق تفکر مثبت است.

28- خنديدن را فراموش نکنيم. خنديدن باعث مي‌شود تا افکار ناراحت کننده و منفي‌ جاي خود را به افکار مثبت و شاد بدهند.

اجراي راهکارهاي تقويت مثبت هيچ هزينه‌اي ندارند و به سن و سال افراد نيز مربوط نمي‌شوند. فقط بايد اين شعار را فراموش نکنيم:

« اگر افکارمان را کنترل کنيم، زندگي‌مان متحول مي‌شود »

 
بنابراين اجراي راهکارها را از همين حالا شروع کنيم و آن را به فردا موکول نکنيم، زيرا ممکن است فردا هرگز نيايد- بخش خانواده و زندگي - تبيان

ادامه نوشته

داستان

فرهاد و هوشنگ هر دو بیمار یک آسایشگاه روانى بودند.
یک روز همینطور که در کنار استخر قدم مى زدند فرهاد ناگهان خود را به قسمت عمیق استخر انداخت و به زیر آب فرو رفت.
هوشنگ فوراً به داخل استخر پرید و خود را در کف استخر به فرهاد رساند و او را از آب بیرون کشید.
وقتى دکتر آسایشگاه از این اقدام قهرمانانه هوشنگ آگاه شد، تصمیم گرفت که او را از آسایشگاه مرخص کند.

هوشنگ را صدا زد و به او گفت: من یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. خبر خوب این است که مى توانى از آسایشگاه بیرون بروى، زیرا با پریدن در استخر و نجات دادن جان یک بیمار دیگر، قابلیت عقلانى خود را براى واکنش نشان دادن به بحرانها نشان دادى و من به این نتیجه رسیدم که این عمل تو نشانه وجود اراده و تصمیم در توست.
و اما خبر بد این که بیمارى که تو از غرق شدن نجاتش دادى بلافاصله بعد از این که از استخر بیرون آمد خود را با کمر بند حوله حمامش دار زده است و متاسفانه وقتى که ما خبر شدیم او مرده بود.

هوشنگ که به دقت به صحبتهاى دکتر گوش مى کرد گفت:

او خودش را دار نزد،من آویزونش کردم تا خشک بشه.........حالا من کى مى تونم برم خونه مون ؟!!


ویژگیهای مدیر خوب

ویژگیهای مدیر خوب

 به راستی مدیر خوب کیست و خصوصیات این مدیران چیست ؟ این یکی از موضوع هائیست که کارکنان ، سازمانها و مدیران همواره با آن روبه رو هستند. مدیر خوب کسی است که وظایف خود را کاملاً می داند و افزون بر این رئیس و مرئوس خوبی است و از کارهای خود اطلاع کافی دارد. مدیر خوب امریه صادر نمی کند، قدرت رهبری دارد و نه فقط طرز انجام کار بلکه علت انجام کار را نیز توضیح می دهد. 

ادامه نوشته

طلب دوستی

ا


صداقت گویی

 مطالب مربوط به طالع بینی را از وب دوست نوجوان خوبم  امانج برداشتم اینم ادریوب ایشون   اما به من سر بزنید   باشه.....

http://www.paeez9.blogfa.com/

وجه!———Attention  رابطه ی ........

وجه!———Attention
 


منابع :
ضروریات پزشکی قانونی ، دکتر مازیار اشرفیان بناب،انتشارات تیمورزاده ، چاپ اول 1380

ادامه نوشته

با کسب اجازه از تمام هموطنان قزوینی فقط برای شوخی

 

تاريخچه قزوين tanz

این شهر باستانی در قدیم به اسم تهران «یعنی همون ته ران که یه قسمتی از بدنه که این ملت خیلی بهش حساس هستن» مشهور بود. از اونجا که این ملت ضایع بازی های خیلی زیادی رو به خاطر علائق و سلیقه هاشون« و همچنین اسم شهرشون که به این قضیه کمک اساسی میکرد» از خودشون نشون میدادن، آغا محمد خان قاجار اسم شهرشون رو عوض کرد و به خاطر این که اسم این شهر به اسم قدیمش باقی نمونه تهران فعلی رو به این اسم نام گذاری کرد و اون رو کرد مرکز حکومت خودش تا اذهان عموم رو منحرف کنه«از اونجا که من تاریخ دان بزرگی هستم اینا رو میدونم ها!!!!!!».

آغا محمد خان اسم این شهر رو گزبین گذاشت ، ولی از اونجایی که این مردم شریف علاقه بسیار زیادی به کو.... یا همون ته ران داشتن خودشون اسم شهر رو به خزبین تغییر دادن.«در قدیم مردم این شهر عزیز به بچه خوشگل ها خز میگفتن». و به خاطر همین اصطلاح خز بود که اسم این شهر به خزبین تغییر یافت.

حالا اگه از جنگ و جنگ بازی ها و کشت و کشتار آغا محمد خان و بقیه پادشاه ها توی این شهر بگذریم میرسیم به این که بعد از کلی بدبختی و رشوه دادن اسم این شهر به قزوین تغییر پیدا کرد.

از سوغاتی های معروف این شهر که از قدیم معروف بوده میشه این اقلام رو نام برد:

1

ادامه نوشته

جک

رشتيه با زنش دعواش ميشه و بدبخت خانم رو يك كتك مفصل ميزنه. فردا از شهرباني ميان، به جرم خسارت به اموال عمومي ميندازنش زندان

رشتيه در خونش ميزنه ورود افراد. 1.8 .سال به پايين ممنوع
ميگن چرا اينو زدي


ميگه نامو.سمه بچه بازي که نيست

از رشتيه ميپرسن شگفت اورترين اتفاق زندگيت چي بوده ميگه: يه روز
وقتي از سر كار بر ميگشتم ديدم اصغر اقا تو مغازشه

از رشتي مي پرسن قبول داري شهيدان زنده اند, گفت : بله من پسرم
18
ساله شهيد شده ولي عروسم هر سال حام.له مي شه

 

رشتيه با تركه ميرن الواتي, اول رشتيه ميره تو بعد مياد بيرون و ميگه بابا زن خودم بهتره بعد از اون نوبت تركه ميشه, ميره تو و مياد بيرون و ميگه .... آره بابا زن تو بهتره!


امام جمعه رشت: انرژي هستهاي مساله نامو.سي نيست كه بتوان از ان به سادگي گذشت.

رشتيه ميره خونه مي بينه زنش با يكي رو تخته ميره صندلي رو مياره ميزاره كناره تخت و ميشينه روش به زنش ميگه داشتي ظرفيتو

رشتيه ميگن پارسال واسه تولد زنت کادو چي بهش دادي؟؟ ميگه:بردمش کيش ...! ميگن بابا دمت گرم امسال چي کار مي خواي بکني؟؟ ميگه:هيچي ديگه ميرم که بيارمش.


رشتيه زنش زايمان مي‌کنه با دسته‌گل مي‌ره بيمارستان مي‌گه : مادر شدنت مبارک زنش مي‌گه : ممنون اميدوارم تو هم يه روز پدر بشي


رشتیه میره خونه، میبینه زنش یه ساعت طلا دستشه،‌ میگه:‌خانم جان، اینو از کجا اوردی؟! زنه میگه: یه ساعت دادم یه ساعت گرفتم!!!


دخترِ رشتیه میره پیش مامانش میگه: مامان‌جون چه گردنبند خوشگلی داری، اینو بابام برات خریده؟! زنه میگه: من اگه به امید بابات بودم، الان تو رو هم نداشتم!!!


رشتیه و زنش تو خیابون راه میرفتن یه دفعه یه موتور سواره از کنارشون میگذره. رشتیه میگه: کاشکی منم یه موتور داشتم! موتور سواره میشنوه، میگه: دادش اگه میخوای بیا یه دور بزن. رشتیه خیلی حال می‌کنه، موتور یارو رو می‌گیره یک دور میزنه، بعد میاد می‌بینه مرده داره با زنش صحبت میکنه، ‌با خودش میگه: ‌خوبه تا اینا دارن با هم لا.س میزنن من یه دور دیگه بزنم!


رشتیه بچه دار نمیشده،‌ محلشون رو عوض میکنه!

"جک رشتی" اس ام اس رشتی" جک بی غیرتی اس ام اس بی غیرتی "
سه مرد رشتي درد دل مي كردند و از زنهايشان تعريف مي نمودند.

اولي گفت يك روز رفتم منزل ديدم خانم با مردي هست،گفتم چه مي كني. گفت:هرزگ.ي ... اين صداقتش مرا كشت.

دومي گفت:من هم يك روز رفتم منزل ديدم خانم با مردي هست،ولي فوراً لاحاف را كشيد روي سرش ... اين حجب و حيايش مرا كشت.

سومي گفت:همه اينها درست ولي من يك روز زنم را با 5 مرد غافلگير كردم ... اين استقامتش من را كشت.

رشتيه در خونش ميزنه ورود افراد. 2 .سال به پايين ممنوع
ميگن چرا اينو زدي


ميگه نامو.سمه بچه بازي که نيست

جک رشتی" اس ام اس رشتی" جک بی غیرتی اس ام اس بی غیرتی "

از رشتيه ميپرسن شگفت اورترين اتفاق زندگيت چي بوده ميگه: يه روز
وقتي از سر كار بر ميگشتم ديدم اصغر اقا تو مغازشه

ترکه زن ژاپنی ميگيره هر پنج دقيقه بهش ميگه خوب خوابت مياد برو بگير
بخواب….! :)))))))

لره زنگ ميزنه قم ميگه آقا لطفا يه امام جمعه برای ما بفرستين… ميگن:
يکی فرستاديم… لره ميگه: اونو کشتيم باهاش امامزاده ساختيم يکی ديگه
بفرستين !!! :))))))))

ترکه رو می برن دادگاه بهش ميگن چرا زنت رو کشتی، اونم شب دوم عروسيت؟
ميگه آخه باکره نبود.. ميگن خوب همون شب اول می کشتيش، ميگه آخه اون شب
بود..!! :)))

ترکه ميره کلانتری ميگه جناب سروان طوطی من گم شده… افسره ميگه خوب
حالا ما چکار کنيم برات؟ ترکه ميگه هيچی، فقط ميخواستم بگم هر فحشی که به
آخوندا ميده نظر شخصی خودشه…. :))))

چرخه زندگی مرد ها… در بچگی، مامان ذليل… جوونی، دوست دختر
ذليل…ميان سالی، زن ذليل….پيری، فرزند ذليل… بعد از مرگ، ذليل
مرده….:))

يه روز يه تركه مي ميره شب اول قبر…… 62 فرشته ميان پيشش 2 تاشون ازش
سوال مي كردن 60 تاشون حاليش مي كردن :)))))))))))))))))))

يارو ميره خواستگاري، از دختره خوشش نمياد، به باباي عروس ميگه: ما ميريم
يه دور ميزنيم، بر مي‌گرديم

ترکه بچش کور بدنيا مياد، پسر هم بوده؛ اسمشو ميزاره حيدر مريم زاده :)))))))

زن رشتیه زايمان مي‌كنه، رشتیه با يه دسته گل بزرگ ميره بيمارستان و به
زنش ميگه: مادر شدنت مبارك! زنش ميگه: ممنون، اميدوارم تو هم يه روز پدر
بشی….. :)))))

مگسه توي سالگرد ازدواجش، همسرش رو بغل مي‌كنه و بهش ميگه: عزيزم، من تو
رو با هيچ گهی عوض نمي‌كنم… :)))))

ترکه ميره کتابخونه کتابش رو پس ميده… خانم کتابدار ميگه: خوب کتابش
جالب بود؟ ميگه والا شخصيت زياد داشت، داستان خاصی هم نداشت… کتابداره
ميگه: ای وای پس اين شما بودين دفترچه تلفن منو برده بودين؟ :))))

مي دوني آماره ازدواج در چه حيوني بيشتر است ؟ ………تو حلزون چون هم
خونه داره هم ماشين :))

مادره به بچش ميگه : مي دونم موهاي خواهرت رو كشيدي شيطونه گولت زد. بچه
هم ميگه :آره ولي لگدي كه تو دلش زدم ابتكار خودم بود :))))


از لره می پرسن آرزوت چیه؟ میگه: دکتربشم از اتاق عمل بیام بیرون بگم: متاسفم

ترکه ماه رمضون میره خونه دوستش می خوابه دوستش بهش میگه “سحر” صدات
کنم؟؟ ترکه می گه نه همون غضنفر صدام کنی بهتره …!!

لره با شلوار ورزشی میره مسجد بهش میگن چرا با شلوار ورزشی اومدی مسجد
میگه امروز مسابقه قرآن دارم

اصفهانیه میره مکانیکی، به تعمیرکار می گه: ۱ قطره روغن تو موتور، ۱
لیوان آب تو رادیات، ۱ لیتر بنزین تو باک بریز. تعمیرکاره می گه:
لاستیکتم کم بادس! می خوای توش بگوزم؟

ترکه میره دانشگاه به ۲ دلیل می فهمن ترکه ! ۱.. سامسونتشو می زاره تو
زنبیل ۲.. وقتی استاد تخته رو پاک می کنه اونم دفترشو پاک می کنه

به یارو  میگن “علی یارت” میگه یار خودتون تیم ما تکمیله !


 

جملات کوتاه


تسکین دهنده آرزوهای طلایی دوچیزاست،صبروامید.

(الکساندردوما) 

 

آنقدرشکست خوردم تاچگونه شکست دادن راآموختم.

(ناپئلون)

تصمیم واقعی،خطی است بر روی سیمان.

(رابینز)

راه گریز راپیش ازستیز باید جست.

(ناپلئون)

راه دستیابی به موفقیت،مضاعف کردن میزان

شکست هاست.

(توماس واتسون)

سعادت،عادت است،آنراپرورش دهیم.

(گاندی)

اگرکارهایی که قادربه انجامشان هستیم،انجام میدادیم،

خودمان جداشگفت زده میشدیم.

(ادیسون)

 

سفر     ..

پوکت با نام مروارید دریای آندامان نیز شناخته می شود و به سبب سواحل زیبای خود و غواصی در آب های شفاف آن شهرت دارد (شهرت این جزیره در گذشته بیشتر به دلیل داشتن سنگهای معدنی بوده). بیش از نیمی از این جزیره را جنگل فرا گرفته و از شمال تا جنوب آن کوه هایی کشیده شده اند. نام پوکت از واژه ای مالزیایی به معنای کوه یا تپه گرفته شده زیرا از دور به این شکل به نظر می رسد (البته در جای دیگه ای خوندم که پوکت به معنای کوه جواهره). پوکت بزرگترین جزیره تایلند و مهم ترین استراحتگاه برای تعطیلات در تایلند و آسیاست. پوکت در سال های اخیر همراه با سامویی، در میان ده جزیره محبوب آسیا شناخته شده است و واقعا در جذب توریست موفقیت زیادی داشته است. به گفته یکی از تور لیدرهای تایلندی در حال حاضر روزانه بیش از 100هزار توریست به تایلند میرن که این آمار تازه در بدترین شرایطه چون بدلیل بحران مالی اروپا و بحران در نرخ ارز میزان گردشگر از حالت عادی کمتر شده.

بهترین سواحل جزیره پوکت در کناره غربی آن قرار دارند، پاتونگ Patong و پس از آن کارون Karon از جمله معروف ترین و محبوب ترین این سواحل به شمار می روند. ساحل پاتونگ بسیار وسیع و طولانی است و اغلب مراکز خرید پوکت در آنجا قرار دارند. اما ساحل کارون به دلیل دوری از شلوغی ها دارای طبیعت بکرتر و زیباتری است.

هتل ما در قسمت پاتونگ واقع شده بود. هتل دوآنگ جیت (Duangjit) باغ مانند با فضایی آرام و زیبا و سوئیت های ویلایی بود. بدلیل اینکه روزهای زیادی نمیتونستیم در پوکت باشیم تصمیم گرفتیم چند منطقه زیبا و مهم تر رو برای روزهای آتیمون برنامه ریزی کنیم.


ادامه نوشته

گذر زمان...

روزگار غریبیست، زمان به سرعت می گذرد چنان که زمان را همچو نسیمی بر صورت خود حس می کنیم که در عبور است...غرق زندگی هستیم، گاه گاهی دست و پایی می زنیم و خود را به بالا می کشیم نفسی می گیریم و دوباره رو به پائین...

چشم به هم می زنی و روز تولدت دوباره فرا می رسه، به گذشته نگاه می کنی، مخصوصا به یک سال قبل، خاطراتت رو مرور می کنی گاه لبخند می زنی و گاه...دلت میخواد گوشیتو خاموش کنی، ناپدید شی حتی برای یک روز از همه کس و همه چیز...

دست به قلم می بری که خلاصه ای از اون خاطرات رو بنویسی اما ترجیح میدی امسال حرفهایت را در سینه نگه داری تا شاید زمانی دیگر در سپیده دمی دیگر خاطراتم را با شما بازگو کنم...

اما این رو فقط باید گفت که: دوستان خوبی در کنارم دارم و خدای دوست داشتنی ای و همین مرا بس...

 

سلام این پست فقط برای دل خودم و برای حال و هوای الانم است.

ببخشيد نظرات را برداشتم.

 

 

اشک گاهی از لبخند با ارزشتر است. چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی،

 

اما اشك رو فقط برای كسی می ريزی كه نمی خواهی از دستش بدی. 

منبع  تصویر از دحتر اسمونی

عاشق دوستی و محبت
I LOVE YOU MY FRIEND

یادمان باشد اگر خاطر مان تنها شد

طلب عشق زه هر بی سر و پایی نکنیم

بی سرو پا

بی خیال ترین ادم روی زمین

http://aeenenews.com

جدیدترین پسورد نود 32

04 October 2011

12 مهر 1390

IRAN Tehran 08:15' AM

 

Username: EAV-39586110
Password: jdh2262pub

Username: EAV-39587171
Password: va427r743f

Username: EAV-39587172
Password: afb77j7aru

Username: EAV-39587174
Password: f6b42dfxsp

Username: EAV-48894407
Password: 36pcuuvnjs

Username: EAV-50866469
Password: tjuuf83hxb

Username: EAV-50962895
Password: bt2rfd6648

Username: EAV-51075723
Password: 4h77vc637b

Username: EAV-51206098
Password: 7fjmcdx4pd

 

از شب قدر در همدان تا تغییر قبله مسلمین!

از شب قدر در همدان تا تغییر قبله مسلمین!

اختصاصی آیینه نیوز

از شب قدر در همدان تا تغییر قبله مسلمین!

يکشنبه، 10 مهر 1390

فرماندار همدان گفت: روز ورود رئیس جمهور و هیئت همراه وی به همدان، به مثابه شب قدر این استان است چرا که اگر در شب قدر برنامه سرنوشت یک ساله آدمی رقم می‌خورد در این سفر سرنوشت چند سال و یا حتی آینده این استان رقم می‌خورد.

فرماندار همدان گفت: روز ورود رئیس جمهور و هیئت همراه وی به همدان، به مثابه شب قدر این استان است چرا که اگر در شب قدر برنامه سرنوشت یک ساله آدمی رقم می‌خورد در این سفر سرنوشت چند سال و یا حتی آینده این استان رقم می‌خورد.

(به نقل از خبرگزاری فارس)
 
به گزارش آیینه نیوز، در ادامه توجه شما را به سفرهای شخصیت های مختلف و شباهت های آنها بامناسب های تاریخی جلب می نماییم.در ضمن آقای قهرمانی‌مطلق استاندار محترم همدان اشاره ای به این نکردند که آیا در سه سفر قبلی آقای احمدی نژاد آیا توانسته اند شب قدر را درک کنند یا نه! زیرا همانطور که می دانید طبق روایات زمان شب قدر مشخص نیست و یکی از سه شب 19،21،23 ماه مبارک رمضان است البته در بعضی از روایات شب 27 رمضان نیز مطرح شده است که احتمالا با سفر چهارم رئیس جمهور قطعا آقای قهرمانی مطلق موفق به درک شب قدر می گردند!
اما شباهت سفرها با مناسبتها:
 
سفر منوچهر متکی به سنگال همانند عید سعید قربان است!
 
سفر هوگو چاوز به مشهد مانند روز وحدت حوزه و دانشکاه است!
 
سفر خاوری مدیر عامل بانک ملی به کانادا مانند روزجهانی عدالت اجتماعی است!
 
سفر علی آبادی به اوپک مانند روز جهانی زبان مادری است!
 
سفر احمدی نژاد به همراه خانواده به نیویورک مانند روز طبیعت(سیزده‌به‌در)است!
 
سفر اسفندیار رحیم مشایی به کیش مانند روز تغییر قبله مسلمین از بیت المقدس به مکه است!

چقدر دوستت دارم؟

چقدر من دوستت دارم؟

سکوتی کردم . چند لحظه به چشم هایش خیره شدم ...

گفتم : دوستت دارم به آن اندازه ای که عاشقتم . عاشق یک عشق واقعی . عاشق تو ...

ادامه نوشته

عشق

تا حالا دلت


خواسته به کسی بگی دوستت دارم..


تا حالا دلت خواسته خودت رابرای کسی فدا کنی


تا حالا شبا وقتی همه خوابن تو خلوت


خودت به خاطر وجود کسی گریه کردی..


تاحالا خدارا بخاطر خلقت کسی ستایش کردی


اره!؟


به این میگن!


عشق حس قشنگیه


نه؟

سلامـ حالـ منـ خوبـ است

سلامـ حالـ منـ خوبـ استـ

سلامـ حالـ منـ خوبـ استـ

ملالیـ نیستـ جز گمـ شدنـ گاهـ بهـ گاهـ خیالیـ دور

کهـ مردمـ بهـ آنـ شادمانیـ بیـ سببـ میـ گویند . .

با اینـ همهـ اگر عمریـ باقیـ بود 

طوریـ از کنار زندگیـ میـ گذرمـ

کهـ نهـ دلـ کسیـ در سینهـ بلرزد

و نهـ این دلـ نا ماندگار بیـ درمانمـ . . .

تا یادمـ نرفتهـ استـ بنویسمـ:

دیشبـ در حوالیـ خوابـ هایمـ ، سالـ پر بارانیـ بود . . .

خوابـ بارانـ و پاییزیـ نیامدهـ را دیدمـ

دعا کردمـ کهـ بیاییـ

با منـ کنار پنجرهـ بمانیـ ، بارانـ ببارد

اما دریغـ کهـ رفتنـ ، راز غریبـ اینـ زندگیستـ

رفتیـ پیشـ از آنـ کهـ بارانـ ببارد . . .

میـ دانمـ ، دلـ منـ همیشهـ پر از هوایـ تازهـ باز نیامدنـ استـ

انگار کهـ تعبیر همهـ رفتنـ ها ، هرگز باز نیامدنـ استـ

بیـ پردهـ بگویمتـ

میـ خواهمـ تنها بمانمـ

در را پشتـ سرتـ ببند

بی قرارمـ ، میـ خواهمـ برومـ ، میـ خواهمـ بمانمـ ؟!

هذیانـ میـ گویمـ ! نمیـ دانمـ . . .

نهـ عزیزمـ ، نامهـ امـ باید کوتاهـ باشد

سادهـ باشد ، بیـ کنایهـ و ابهامـ

پسـ از نو میـ نویسمـ:

سلامـ! حالـ منـ خوبـ استـ

اما تو باور نکنـ . . .

 

يه خاطره زيبا از دوست عزيزم

يه خاطره زيبا از دوست عزيزم آقا ميثم

چند روز پيش سوار تاكسي تلفني شدم، مرد نسبتاً‌ مسن و جا افتاده اي راننده ي تاكسي بود. بعد از چند جمله صحبت معمول به آقاي راننده گفتم:"مي تونم با شما مشورت كنم؟"

راننده گفت: "اگه بتونم كمکي كنم در خدمتم."

گفتم:"من يك دوستی دارم كه نمي تونم او را ببينم و بهش دسترسی ندارم. چه كاری برايش ميتونم انجام بدم؟"

بعد از يه كمي فكر گفت:"اگر هيچ كاري نمي تواني برايش انجام بدهی، حداقل برای سلامتي و حل مشكلاتش دعا كن."

منم گفتم: "دوستم امام زمانه، از شما تشکر می کنم که با فطرتتون پاسخ منو دادین. حتما در دعای برایشون خواهم کوشید. به این امید که خدا فرجشون رو زودتر برسونه که او دعاها را می شنود." انه سمیع الدعاء

 اللهم عجل لوليك الفرج

برعکس اینها عمل کنید

سلام

اگه میخواین بقیه روهرس بدین من چندتا روش پیشنهاد دارما

٫قبل از شروع امتحان از اطرافیانتان چند تا سوال پیچیده که در پاورقی بوده بپرسید… بعد وقتی همه رو به جون هم انداختید با خیال راحت برای امتحان تمرکز کنید..

۲-وقتی زنگ آیفون را میزنید و در را برایتان باز می کنند دوباره زنگ بزنید و بگویید: ممنون! باز شد!

۳٫وقتی میخواهید تلویزون رو خاموش کنی صداشو تا آخرین شماره ببرید بالا تا نفر بعدی که میاد روشن کنه….


از یکی تو خیابون آدرس بپرسی,همین که خواست جواب بده گاز بدی بری

این یکی بیشتر واسه خانوما کاربرد داره.
چادر سرتون کنین رو بگیرین برین تو خیابون به خانومای بد حجاب تذکر بدین. سکته می کنن

یه آگهی استخدام از طرف یه شرکت معتبر با مدت تماس یک هفته تو روزنامه بدین شمارشم بذارین.

ﺗﻮﯼ ﺗﺎﻛﺴﯽ ﺍﮔﻪ ﻛﻨﺎﺭﺕ ﯾﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭﻗﺘﯽ ﻛﻪ ﺧﻮﺍﺳﺘﯿﻦ ﭘﯿﺎﺩﻩ ﺑﺸﯿﻦ ، ﺑﻬﺶ ﺑﮕﯿﻦ ﻣﮕﻪ ﻧﻤﯿﺎﯼ ؟
ﺍﻭﻥ ﻫﺎﺝ ﻭ ﻭﺍﺝ ﺷﻤﺎ ﺭﻭ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﻛﻨﻪ .
ﺑﻬﺶ ﻓﺮﺻﺖ ﻧﺪﯾﻦ ﻭ ﺑﮕﯿﻦ : ﭼﻪ ﺯﻭﺩ ﺟﺎ ……ﺯﺩﯼ؟
ﺑﻌﺪﺵ ﺩﺭ ﺗﺎﻛﺴﯽ ﺭﻭ ﺑﺒﻨﺪﯾﻦ ﻭ ﺑﺮﯾﻦ

اگر کسی توی خیابون تف انداخت بلافاصله صورتتون رو بگیرید و بگید «اخ» (یعنی آب دهن طرف افتاد رو صورتت و میتونید دعوا راه بیاندازید). .

قبل از اینکه قربانی بره حموم برید تو حموم سر دوش رو باز کنید(قسمتی که پیچی هست) بعدش تا
اونجایی که میشه کره بچپونید توش ولی حواستون باشه زیاد نریزین که سوراخاشو بند بیارید..
حوب حالا ببندینش و منتظر شید طرف بیاد دوش اب گرم بگیره و حسابی چرب بشه

روی دیوار سفید خونه همسایه با حروف بزرگ بنویسید: لطفا اینجا چیزی ننویسید

یه مردم آزاری تو روزای امتحان اینکه تو برگه پاسخنامه جوابهارو در هم بنویسی ,بیچاره استاد هی از این صفه به اون صفه می کنه دنبال جواب سوال ۳

توی فروشگاه بارکد همه چیزهایی را که برداشتین رو خط خطی کنید تا اسکن نشه

بچه ها هروقت رفتید سینما فیلمای عشقولانه و احساسی ، یه کوکا کولا ۲٫۲۵ لیتری ببرین با خودتون هر ۵ دقیقه یبار یه قلپ نوشابه یه عاروق مشتی … فیلمو اختصاصی ببینین لذذذتشو ببرین !!!!


اگه صندلی شاگرد جلویی فلزی باشه خوراک گرفتن فندک زیرشه 


وقت خلوتی مدرسه تمام پلاکاردهای بالای سر دفاتر مثل مدیر و معاون و آبدارخونه و.. باهم عوض کنید فردا صدای خنده هاش میرسه

تو جمعی که وارد شدین سخت با بقیه روبوسی و سلام تعارف کنین بعد بگین این آنفولانزای نوع A هم مریضی کثیفیه ها ،‌چند روزه مارو از پا درآورده !!!!!


برین سوپر مارکت و یه تخم مرغ بگیرین دستتون و از فروشنده بپرسین این تخم مرغ تضمینیه؟ طرف هم که فکر میکنه کیفیتشو میگی میگه آره . شما هم وسط مغازه وایسین و تخم مرغ رو ول کنین رو زمین و بگین واااااااااااااااااای این که شکست. و سریع از محل حادثه فرار کنین.
چطور بودن؟؟؟؟

رییس جمهور

رییس جمهور در همدان مهر 1390

هدیه برای همه ی دوستان خوش ذوق


جنگ های صلیبی

جنگ های صلیبی جنگ های بین مسیحیاومسلمونابودن بین دوگروه که حاضرنبودن ازدین واعتقادخودشون بگذرن وباتعصبی که به دینشون داشتن می جنگیدن کاری به جزئیاتش ندارم که چجوری شروع شداصلاچراشروع شدو...ولی اگه خودمونوجای کسی درسپاه مسلمونایامسیحیابذاریم می بینیم که هردوطرف دینشونودوس داشتن هردوطرف طرف مقابل روباطل می دونستن وخودشون روحق!

ادامه نوشته

داستان زن عاشق مجنون!

داستان زن عاشق مجنون!

نمی دانم افسانه بود این داستان یا واقعی که درباره‌ی زنی مجنون در یکی از محلات تهران نقل می‌کردند. داستان زنی سرخ‌پوش که هر روز رأس ساعتی معین که موعد دیدارشان بود می‌آمد و به انتظار می‌نشست معشوق بی‌وفا را!

rose.jpg

آن زن آمد به انتظار

با گلی سرخ

که نشانی بود

از عشق

و او

که بنا بود نشانه را دریابد

هرگز نیامد

و زن را

که عاشق بود

بر جای گذاشت تنها

زن از بی‌پایانی انتظار

دیوانه شد

شهره‌ی شهر!

آدرس ایمیل نویسنده وبلاگ

violet88088@yahoo.com

مهدويت چيست؟ راهنما كيست؟

مهدويت چيست؟ راهنما كيست؟

در منطق دين دو اصطلاح داريم كه يكي "هادي" و ديگري "مهدي" است از نظر قاعدة زبان و لغت هادي اسم فاعل و به معناي هدايت كننده و رهنمون است و مهدي اسم مفعول و به معناي هدايت شده مي باشد. يكي از اسمهاي خداوند در قرآن مجيد هادي است يا  « هادي المظلين»  اي هدايت كنندة گمراهان. در سورة بقره از قرآن مجيد دربارة هدايت سخن آمده است :

"بسـم اللـه الـرحمـن الـرحيـم. الـم، ذلـك كتاب لايب فيـه هـدي للمتقين...."

ا.ل.م سه حرف جداي از يكديگر است ومعني مستقل و يا يك جمله نيست و ظاهرا معنائي ندارد و اما بعضي از مفسرين گفته اند: ا.ل. م يعني المهدي كه الف ولام ان حرف تعريف و حرف ميم اول اسم مهدي است. اگر اين تفسير و تعبير درست باشد معناي اين آيه اينست كه:

"المهدي آن كتـابـي است كه هيچ شك و ترديدي در آن نيست و پرهيز كاران را هدايت مي كند.

"پرهيزكاران چـه كساني هستند؟


ادامه نوشته

ولادت حضرت امام مهدي (مهدويت خاصه) - ولادت حضرت

ولادت حضرت

 
 
حكيمه خاتون مى گويد:هرگاه خدمت امام عسكرى (ع)مى رسيدم، براى او دعا مى كردم كه خداوند فرزندى به او عطاكند تا آنكه غروب روز پنج شنبه چهاردهم ماه شعبان سال255. هـ ق نزد امام عسكرى (ع)رفتم و طبق روال گذشته دعا كردم كه خدا به تو فرزندى عطا كند. وقتى شب فرا رسيد، به كنيزم گفتم جامه ام را بياور تا به منزل بازگرديم، امام عسكرى (ع)فرمودند: عمه جان، امشب نزد ما بمان، زيرا در اين شب فرزند مباركى متولد مى شود كه زمين مرده را حيات بخشيده زنده مى كند. عرض كردم: اين فرزند با بركت ازكدام كدبانو متولد خواهد شد

فرمود: از نرجس و فقط از او متولد مى شود. حكيمه مى گويد: من به نزديك نرجس رفتم وبه دقت به او نگريستم، ولى هيچ اثرى از حمل و داشتن فرزند در او مشاهده نكردم. نزد امام رفتم و ماجرا را به اطلاع امام رساندم.


ادامه نوشته

ساده اموختن انگلیسی

A piece of cake

معادل فارسی: مثل آب خوردن

- I really prepared for that exam. It should be a piece of cake.

- من واقعاً خودم را برای امتحان آماده کرده ام. باید مثل آب خوردن باشد.





لیست کتابهی کنکور ارشد زبانشناسی
 
در این پست کتابهای مهم برای کنکور کارشناسی ارشد زبانشناسی را قرار میدهم. اگر وقت کردید همه را بخونید اگر نه اونایی که قرمز رنگ هستند کتابهایی هستند که من خودم خوندم. شما هم همونا را خوب بخونید بسه.

اما کتابی که من خیلی باهاش حال کردم و یک دید کلی و عالی از زبانشناسی به من داد کتاب زبانشناسی همگانی تآلیف آقای رضا خیر آبادی از انتشارات فرهنگ بود. اکیدا توصیه میکنم مطالعه خود را با این کتاب شروع کنید.

و همچنین کتاب LINGUISTICS ، مولفان : رضا خیر آبادی ، الهام رحیمی ، صفا عابدی ، انتشارات کانون فرهنگی آموزش. چاپ اول 1387

 (به تعداد ستاره ها توجه کنید. ستاره بیشتر = اهمیت بیشتر)
 
- زبان و تفکر (دکتر محمدرضا باطنی) **
The Dictionary of Phonetics and Phonology. (David Crystal
ادامه نوشته

معلم قرن 21

تمدن برای پیشرفت و توانمندی انسان امکانات بالقوه‌ی فراوانی دارد، اما آیا انسان برای دستیابی صحیح به دانش موجود و تقسیم صحیح منابع و سهیم نمودن تمام افراد در تعالی بشریت آموزش لازم دریافت کرده است؟ آیا نظام آموزشی موجود، به گونه ای هست که منجر به جذب دانش سودمند، قابلیت تعقل، مهارت ها و ارزش ها گردد؟


ادامه نوشته

چگونه آتش شور و ... را دوباره شعله‌ور سازيم؟


ادامه نوشته

سلام:

یک سوال مطرح میکنم میخوام هر کی حرف دلش رو بزنه.ساده و صمیمی...

سعی کنید عمومی بنویسید چون اعتقادم این هست که تو فضای مجازی

رو راست عمومی بنویسم خیلی زیباتر هست...

دلیلی برای خصوصی نوشتن ندارم...نداشته باشید...خصوص تو این وبلاگ...

و اما سوال:

"اگر برای ۲۴ ساعت نامرئی بشید چیکار میکنید؟

به این ترتیب:

اول :تو این ۲۴ ساعت محدود در زمان و مکان نیستید

(به این معنا که هر جا اراده کنید میتونید بدون معطلی اونجا باشید.)

دوم: تو این ۲۴ ساعت مرئی یا نامرئی شدن به اختیار خودتون هست

(هر زمان که خودتون اراده کنید و در هر مکان میتونید مرئی بشید)

 

نفهمیدم این غم دوری از امید هست من تا زمانی که امید رو توی بیمارستان دیدم نمی دونستم این پدر کسی هست که کلیه به پسرش داده رویا دختر تو داری بود. هیچ وقت از خودش تعریف نمی کرد همیشه شنونده بود تا گوینده، همش سعی می کرد کار و مشکل دیگران رو حل کنه. وای چی بگم تازه امروز فهمیدم چه دوستی رو از دست دادم . امروز با هرکسی حرف می زدم باور نمی کرد . وای چی بگم چطوری بگم وقتی بهم خبر دادن رویا دیگه نیست باورم نشد وقتی رسیدم خانه رویا باور نمی کردم.

ادامه نوشته