تا عملیات کشاورزی و بیل زدن تو دل آفتاب .تا کارای وقت و بی وقت انجمن. تا احضار شدن به هیئت نظارت انجمن( باحال ترین قسمتش بود) و اون جواب و قیافه ای که گرفته بودم ،خیلی جلب بود.

تا دبیری و سنگنی بارش که تو بدو اون ندو .تا نمایشگاه بحرین با همه دردسرایی که کشیدم و دانشجوهای دانشکده شناسیمون (این قسمتش هم به درد بخور بود به شدت ) از برنامه ها هم دعوت یه حاج آقا که جیگرمو خون کرد تا اومد و سخنرانی کرد و رفت . بعد از رفتنشم پس لرزه هایی داشت که نظرات رو به من منتقل کن میخوام بدونم  و ... وای خدا زبونو از بعضیا نگیره .

تا  سفر مشهد و تجربیات به درد بخورش از بچه مثبت دیدن به میزان زیاد یعنی از کل کشور نماینده هاشون ، خیلی جالب بود تو سفر تهران همایش دختران خمینی (ره) دیده بودم ولی این بار به صورت  فشرده تو یه حسینیه جا شدنمون باعث بیشتر دیدن شد .تا برف سفید وقشنگی که شهر و حرم رو سفید پوش کرد ( آقا ما برف ندید ه ایم می چیه ؟؟؟؟ شمام جای من بودید و جنوب زندگی میکردید برف ندیده بودید مث من )

تا با برو بچ فیلمای سریالی نگاه کردمون  . پانتومیم های جلبمون . تا هم فلتی های خیلی شگفت انگیزمون ، که نه راهشون مشخص بود نه طریقشون.(راه و طریق فرق میکنه گیر نده برو مطالعه کن) .

تا فصل امتحانات و تازه به خود امدن که ای بابا درس نخونده به کنار، جزوه رو کجا به دست بیارم.؟؟؟

تا باجگاه و قشنگیاش که هر دفعه میرسم میگم خدا رو شکر که هنوز دانشجو اینجامو از دستش ندادم. تا هم رشته ایهام که این اواخر خیلی دلم ازشون گرفته بود . تا توهین های که تو وبلاگ کلاسی به من شد . تا میز گرد های بی فایده شون .البته خیلی بچه های خوبی هستن در مقایسه با هم دانشکده ایها گلن به خدا.

تا نشریه فروشیمون و به استادا گرون فروشی . تهیه و تنظیمشم بماند .

دیگه فعلا یادم نمیاد حالا اگه بود اضافه میکنم.

یا علی