ضرورت وجودی وجدان
ضرورت وجودی وجدان آن
وجود وجدان و حالات وجدانی برای انسانها امری ضروری است ؛ از آن بابت كه فقدانش سبب سرگشتگی و سردرگمی انسان و در مواردی تن دادن به لغزش ها و ناروایی هاست . ما گاهی از نظر عقلی دچار ناراحتی و ناامنی هستیم و در اتخاذ تصمیم راجع به یك مسئله و یك امر دچار وحشت و تردید می شویم .امكان اتخاذ موضعی اندیشیده در قبال این جریان برای ما نیست . در چنان صورتی اگر وجدان ، زنده و بیدار باشد مسئله ای پدید نخواهد آورد زیرا با هدایت آن می توانیم راه خود را باز یابیم .وجدان یك بهره خداوندی است كه در آن ، حالت شور و آشفتگی به جنبه های منفی و علاقه مندی و گرایش به جنبه های مثبت و عالی است. انسان را به سوی كمال هدایت می كند و به طریق شادكامی سوق می دهد. وجودش به ویژه از آن بابت ضروری است كه رفتار و حالات انسان را زیر نظر دارد و شادی و غم انسان براساس آن تحت ضابطه در می آید.
نقش و وظیفه وجدان
در تعبیرات علمی ، وجدان را ناخدای كشتی وجود و فرمانده انسان معرفی كرده اند كه فرمان حیات را در دست دارد . به ما دستور می دهد به چه سویی حركت كنیم و از حركت درچه سمتی بپرهیزیم .وجدان نظارت كننده انسان دراعمال ورفتار اوست و آنچه درمسیر حیات پیش می آید براساس داوری آن است . اگر در مسیر آدمی خطایی رخ دهد ، وجدان جلوی آن را می گیرد و او را به لغزش و خطایش آگاه و حتی در مواردی او را سرزنش می كند.
وجدان همانند یك آئینه است كه همه گونه رفتار وسلوك انسان ، چه در نهان و چه در آشكار ، در آن منعكس می شود. انسان وضع آن اعمال را در برابر دیدگانش می بیند و آن را می یابد و می سنجد و درباره خوبی یا بدی آن اظهار نظر و سرانجام آن را قبول یا رد می كند. این تحت نظر گرفتن ها و این سنجش و داوری ، وسیله ارزنده ای برای كنترل خود است و حتی كودك هم در سایه آن قادر به كنترل خویش می شود.
اهمیت وجدان
بر این اساس وجدان در آدمی مهم است. زیرا قاضی است ، ناظر و راهنمای مطمئن است ، درباره زشت و زیبا اظهار می كند و از این دید پایگاه بزرگی برای تربیت و سعادت بشر است .وجدان از نظر ما یك محك و میزان است كه راحت شدن از آن كاری ساده و آسان نیست . اگر آدمی از آن تخلف كند دچار سرزنش می شود. و این امر خود در رشد شخصیت و جلوگیری انسان از انحراف و تن دادن او به آنچه كه مصلحت است نقش فوق العاده ای دارد.
اسلام وجدان را گواه و شاهدی برای انسان می داند كه نگهبانی راستین در تشخیص اعمال نیك از بد است وسعی دارد از رهگذر انس و عادت به آن ، رفتار آدمی را تحت كنترل در آورد. در جنبه ی اهمیت وجدان باید گفت آن را برتر از دانش دانسته اند زیرا در وضع ومقامی است كه برتر از پرسش و پاسخ ، مشاهده ی ظاهر ، و ارزیابی از باطن كار می كند . درهمان هنگام كه فردی خلاف واقعیت می گوید و در برابر قاضی به دروغ متوسل می شود ، خود می داند كه واقعیت چیست و جداً دچارعذاب وجدان است.
رفتار وجدانی
رفتار وجدانی آن رفتاری است كه درآن دروغ وخیانت نیست ، فریب و ریا نیست ، كلك زدن و تظاهرنیست . رفتاری است طبیعی ، عادی ، موافق خواست درونی و همراه با رضایت خاطر و بدون هیچ دغدغه و تشویش.در این رفتار زجر دادن و آزار كردن ، كشتن و ناراحت كردن مطرح نیست . اگرعمل نادرستی پدید آید ، وجدان آن را تقبیح می كند. وجدان بدی ها را شناخته و از آن احتراز می كند.
رفتار وجدانی رفتاری توأم با آرامش و تعادل است . انسان از ظهور و بروز آن احساس نگرانی ندارد. موجب زحمتی برای دیگری نیست و خود انسان هم از آن احساس گناه و پشیمانی ندارد. انسانها اگر در مسیر حیات خود مانعی برای خویش نبینند تن به چنین رفتاری خواهند داد. زیرا در زندگی شخصی و اجتماعی اصل را براین قرار داده اند كه از محاكمه وجدان دور و بر كنارباشند.
مذهب نه تنها كمك كار وجدان ، بلكه از عوامل نگهدارنده آن است . تعلیمات مذهبی در جهت رشد وجدان و بالا بردن درجه قضاوت آن است و سعی دارد مصداق های متعدد و گوناگونی را در اختیارش بگذارد و درك و داوری او را درباره امور گسترش دهد.