من هستم جاری جاری......
خون من است
که با هر تپش قلبم
از کهنه زخم های تو بیرون می جهد
و بر روی این اوراق سفید
که محرم زخم هایم شده اند
حک می شوند
وقتی تمام شدند
باقی مانده درخت این اوراق
تابوتم می شود
*
نوشتن
هر حرفش
گامی دیگرست به سوی مرگ
می نویسم
پس هستم
+ نوشته شده در شنبه بیست و پنجم شهریور ۱۳۹۱ ساعت 7:56 توسط حمید
|